منبع: شرق به نقل از BBC - برگردان: علی اکبر قزوينی - تاريخ: 21 مهر 82 |
اغلب مردم فكر میكنند وب همان اينترنت است. البته اين دو پديده با هم در ارتباط هستند، اما هر كدام از آنها معنای خاص و كاركرد ويژه خود را دارند. در واقع، وب شيوهای است برای ارائه اطلاعات در رسانه اينترنت، روشی كه ويژگی اصلی آن استفاده از «ابرمتن» (hypertext) است. ابرمتن هم كه حتما میدانيد، نوشتههايی است حاوی لينكهای مختلف به ديگر صفحات وب در يک شبكه به هم پيوسته و تودرتو موسوم به «شبكه جهانی وب»، چيزی كه World Wide Web يا به اختصار WWW خوانده میشود. تيم برنرز-لی (Tim Berners-Lee) مخترع وب است. او زمانی كه در آزمايشگاه فيزيک ذرهای اروپا (سرن، CERN) در ژنو مشغول به كار بود، برای اين كه هزاران فيزيكدان شاغل در اين مؤسسه را قادر سازد به راحتی اطلاعات و متون الكترونيكی تحقيقات خود را در اختيار يكديگر قرار دهند، پيشنهاد ايجاد شبكهای را مطرح كرد كه به وب موسوم شد. بدون وب، تبادل اطلاعات كاری پيچيده و خستهكننده بود، چون دستگاههای رايانهای مورد استفاده فيزيكدانان چندان با هم سازگار نبودند. كار در اين زمينه در اكتبر 1990 آغاز شد و دسامبر همان سال شبكه وب در سرن راه افتاد. چند ماه بعد، در تابستان 1991، اين شبكه در دسترس جامعه فيزيكدانان ذرهای قرار گرفت و در پی آن چندين دانشگاه و آزمايشگاه تحقيقاتی استفاده از آن را آغاز كردند. شبكه وب به سرعت به ديگر بخشهای جامعه دانشگاهی گسترش يافت و از آنجا نيز با شتابی فراوان به تمامی بخشهای جامعه نفوذ كرد. تا پايان سال 1994، كه «سال وب» لقب گرفته است، شبكه وب 10 ميليون كاربر در سراسر جهان يافته و ترافيک آن به حدی رسيده بود كه در هر ثانيه حجمی از اطلاعات معادل كل كارهای شكسپير ردوبدل میشد. در همين سال، تيم برنرز-لی «كنسرسيوم شبكه جهانی وب» (www.w3.org) را در آزمايشگاه علوم رايانهای در مؤسسه فناوری ماساچوست (MIT) تأسيس كرد. از آن زمان تا كنون او به عنوان مدير اين كنسرسيوم فعاليت داشته است. كنسرسيوم ياد شده با همكاری گروههايی كه در "MIT، فرانسه و ژاپن مستقر هستند، بر روند توسعه وب در سطح جهان نظارت میكند. هدف اين كنسرسيوم هدايت وب به سوی استفاده از حداكثر قابليتهايش، و اطمينان از پايداری آن همگام با تكامل سريع و تحولات شگرفی است كه در استفاده از آن در حال وقوع است. حالا وب در اختيار همه ساكنان اين كره است، و تقريبا به يكی از اجزا جدايیناپذير زندگی امروز تبديل شده است. تيم برنرز-لی اخيرا ميهمان برنامه Go Digital شبكه بی.بی.سی بود. تريسی لوگن (Tracey Logan) مجری برنامه از او درباره وب و آينده آن سئوال كرده است. اين پرسش و پاسخها را با هم میخوانيم. |
• شبكه جهانی وب (www) اينترنت را از يک ابزار مرجع دانشگاهی تبديل به يک منبع روزانه اطلاعات كرد كه سودمندی و راحتی استفاده از آن قابل قياس با تلفن است. تيم، ما را به زمانی ببر كه انديشه ابداع وب به ذهنت رسيد، همان لحظه كه از اين فكر برقی در چشمانت ظاهر شد. آن موقع چه خوابهايی برايش ديده بودی و اصلا تصور میكردی به اين شكلی كه هم اكنون میبينيم درآيد؟
من تصور میكنم افراد اندكی كه آن زمان از فكر ابداع وب چشمانشان درخشيد، برقی بسيار فريبنده در چشمانش ظاهر شد. من فكر میكنم هركسی خوابهايی برای آن ديده بود و همه آنها در توسعه آن مشاركت داشتند. اما چيزهای بسيار ديگری نظير آن هم وجود داشتهاند، پروژههای عظيم بسياری كه در انديشه افراد است اما هرگز جايی مطرح نمیشوند، يا اين كه تنها در حد طرح مانده و هرگز به مرحله عمل درنمیآيند. يا پول كافی وجود ندارد يا افرادی كه بتوانند آنها را عملی كنند، و به همين ترتيب عوامل ديگری هستند كه میتوانند پيشرفت طرحی را متوقف كنند. خيلی ساده، شبكه جهانی وب هم میتوانست به همين سرنوشت دچار شود. ممكن بود مردم به استفاده از سيستمهای قديمیتر موجود در اينترنت ادامه دهند، چيزهايی مثل «گوفر» (Gopher) كه شمار سيستمهای اطلاعاتی موجود كه از نوع ابرمتن نيستند را جابهجا میكند. [گوفر ابزاری برای تبادل اطلاعات در اينترنت است. برخلاف وب، در متن اسناد و صفحات گوفر هيچ لينكی وجود ندارد.] به هر حال آنها هم روشهای كارآيی بودند كه از نظر برخی سهلالاستفادهتر بودند.
• شما در واقع وب را به عنوان ابزاری برای خودتان- برای مشتی دانشمند- طراحی كرده بوديد. آيا هرگز تصور میكرديد كه مردم عادی هم از آن استفاده كنند؟
نه، من با حرف شما موافق نيستم. وب طوری طراحی شده بود كه ابزاری جهانی باشد و در واقع همين امر بود كه باعث شد وب به رسانهای كارآمد و عمومی بدل شود. به عنوان مثال در مؤسسه سرن و در آزمايشگاهی كه من در آن كار میكردم، افراد يک سيستم مستندسازی برای خودشان طراحی كرده بودند.
• هم اكنون كسانی كه از اينترنت استفاده میكنند ابرلينكها (لينكهای موجوددر يک متن) را پديدهای بديهی میدانند، اين كه میتوان روی چند حرف متمايز شده كليک كرد و بلافاصله به سند يا صفحه وب ديگری كه اطلاعات بيشتری در آن خصوص دارد متصل شد. آيا در اوايل دهه 90 مردم واقعا میفهميدند كه شما از چه چيزی حرف میزنيد؟
مردم درباره كليک كردن روی لينكها چيزهايی میدانستند، چون مفهوم ابرمتن و لينک در واقع مدت ها پيش از آن، فكر كنم سال 1945، ابداع شده بود. وانوار بوش (Vannevar Bush) مقاله مهمی در مورد اين كه چطور میتوان اين كار را انجام داد نوشته بود. اما او تصور كرده بود كه همه اين كارها با استفاده از ميكروفيلمها و حسگرهای الكتريكی و ابزارهای مكانيكی صورت خواهد گرفت، چون او نه كامپيوتری در اختيار داشت و نه اينترنت در زمان او ابداع شده بود. بعد از آن، مفهوم ابرمتن را تد نلسون (Ted Nelson) ابداع كرد. در واقع، در سال 1989 برنامه های راهنما (help) بسياری وجود داشتند كه حاوی متنهايی بودند كه میگفتند مثلا چطور يک سيستم عامل را راهاندازی كنيد، و شما میتوانستيد با كليک كردن روی يک واژه خاص از معنی آن آگاه شويد. اما همه اين سيستمهای ابرمتن بسيار متمركز بودند، تمامی آنها كارهايی كامل و بیعيب و نقص بودند كه به شكلی زيبا ساخته و آراسته شده بودند، و علاوه بر اينها يک فهرست راهنما داشتند كه هر جزء آن به يک بخش از متن منتهی میشد. [با آمدن وب] شما میتوانستيد يک لينک را تحت نام سندی ديگر كه جايی ديگر قرار داشت درست كنيد و به اين ترتيب با آن پيوند برقرار كنيد، اما هميشه اين احتمال وجود داشت كه صاحب آن سند همكاری نكند يا وبسايتش از شبكه خارج (down) شود، در آن صورت شما دچار دردسر مي شديد و خطای 404 پيش مي آمد كه حالا همه آن را به خوبی مي شناسند و بارها با آن برخورد داشتهاند.
• شبكه جهانی وب بخش اول رويای شما بود، و حالا گفتهايد تازه ترين ابداعتان كه برای معرفی آن به لندن آمدهايد، بخش دوم است. اين بخش دوم چيست و چه فكرهايی برای آن درسر داريد؟
اولين برنامههای ابرمتن كه من در ذهن داشتم و چيزهای جالبی به نظرم میآمدند، نمودارهای حاوی دايره و فلش بودند. وقتی شما در برابر يک تخته سياه يا سفيد (وايت برد) ايستادهايد و سعی داريد چيزی را برای يک يا چند نفر توضيح دهيد، يا مثلا میخواهيد چيزی را طراحی كنيد -يک ساختمان جديد، يک روش سازمانی نو و ...- با كشيدن چند دايره و متصل كردن آنها به يكديگر با فلش شروع میكنيد. در واقع هنگامی كه شما شروع به ترسيم دايرهها و فلشها میكنيد، مردم اغلب سعی میكنند آنها را به شكل يک درخت تصور كنند تا بتوانند بهتر آنها را درک كنند، اما اين درواقع يک وب است- دنيايی كه در آن هر چيزی میتواند با هر چيزی پيوند داشته باشد. برنامهای كه من پيش از وب در نظر داشتم، سال 1980 بود، چيزی بود كه به شما امكان می داد بفهميد چه زمانی يک لينک را ساختهايد، و دريابيد آن لينک به چه اطلاعاتی پيوند میدهد. حالا اين يک سازمان است، اين يک شخص است و ارتباط بين آنها به عنوان يک كارمند آن سازمان است. به اين ترتيب چيز جالبی كه اين وسط وجود دارد اين است كه اگر اين اطلاعات را به يک كامپيوتر بدهيد، كامپيوتر میتواند كارهايی مثل ترسيم نمودارهای ميلهای سازمانی و يافتن نوع وابستگی و ارتباط بين همه اجزا را انجام دهد، و میتواند پرسشهای بسيار جالبی را پاسخ دهد.
• و اين درست همان چيزی است كه در حال حاضر وجود ندارد. وقتی در اينترنت جستجو میكنيم، اين كار چيزی در مورد معنی نتايجی كه از جستجو به دست آوردهايم به ما نمیگويد. آيا اين وب «معناشناختي» واقعا در صفحات وب به دنبال معانی میگردد؟
بله، اين كار نشان خواهد داد كه بسياری
از چيزهايی كه در زندگی ما هستند در اصل معانیای دارند كه به دقت تعريف شدهاند.
• با اين حساب میتوان به كمک اين وب معناشناختي، يا با استفاده از اين مفهوم، سيستمی داشت كه قادر است به عنوان مثال روی عكس اين عبارات را حک كند: «14 اكتبر، يک روز آفتابي، در ساحل دريايی در برزيل گرفته شده است»؟
همين حالا هم اين امكان هست، چون دوربين زمان گرفتن عكس را ثبت میكند. اما با سيستمی كه عنوان كردم، میتوانيد آن را با كاری كه آن زمان در حال انجامش بوديد پيوند دهيد، و آن وقت برنامه خواهد فهميد كه شما كجا بودهايد. دادههای هواشناسی در واقع نمونهای بسيار عالی از دادههای عمومی هستند كه میتوان بارها و بارها آنها را به كار گرفت، البته در صورتی كه دستگاه به آنها دسترسی داشته باشد.
• اگر يک شبكه وب كامل داشته باشيم كه براساس اين اصل كار میكند، در واقع يک ارگانيسم ديجيتال خواهيم داشت كه حجم قابل توجهی از اطلاعات را در خود دارد، و شما [در كتابهايتان] نوشتهايد كه آن هنگام بيشتر به سوی اينترنتی حركت خواهيم كرد. كه قادراست استدلال كند. اما اين امر ممكن است برای برخی هراسآور باشد، اينكه اينترنت به عنوان يک مغز غولپيكر عمل كند. اين چيزی است كه مردم در گذشته از آن هراس داشتهاند؛ آيا اين ترسی احمقانه است كه در وجود مردم رخنه كرده، يا به نظر شما اين هراس قابل توجيه است؟
كامپيوترها بسيار قدرتمند خواهند شد، و تعدادشان بسيار زياد خواهد شد. آنها آنقدر ظرفيت ذخيره اطلاعات خواهند داشت كه در واقع قدرتمندتر يا به قدرتمندی مغز آدمی خواهند بود، و قادر به نوشتن برنامهای خواهند بود كه در اصل يک مغز بزرگ است. من تصور میكنم از لحاظ فلسفی و از لحاظ روحي-روانی میتوان در مورد آن بحث كرد، و به نظر من در واقع اين كه بتوان چيزی را به قدرتمندی مغز ساخت میتواند حرف صحيحی باشد؛ گر چه اين كه آيا میتوان الگوريتمهايی نوشت كه موجب خواهند شد آن ساختار مثل يک مغز كار كند يا خير، موضوع ديگری است.اما در مجموع راه درازی تا آن نقطه در پيش است و در واقع موضوعی نيست كه الان معنا و مفهوم داشته باشد. تمام آن چيزی كه فعلا من در پی آن هستم، تنها فراهم كردن امكان ارتباط و پيوند بين دادههای مختلف است.
Home | Iran | World | Articles | Links | About Contact | Instant Message | Feedback This website is optimized for Microsoft Internet Explorer Copyright © 2003 Jabolsa.com | Copyrights | Privacy Policy |