جابلسا : پايگاه اطلاع رسانی فن آوری اطلاعات و ارتباطات

 

About Links Articles World Iran Home

 

 

Home > Articles > Article

 

منبع: باشگاه انديشه - نويسنده: س ل بنديكت - برگردان: حميد پشتوان - تاريخ: 26 شهريور 82

 

با آن چه خواهيم كرد؟

ارزيابی ديدگاه‌های نولادايتيستها (مخالفان جديد تكنولوژی) درباره‌ی ماهيت اينترنت

بخش مهمی از فعاليت‌های روزمره من كار با كامپيوتر است. به بيانی ديگر می‌توانم بگويم كه من، زندگی دوگانه‌ای دارم. بخشی از آن ارتباط بی‌واسطه‌ای است كه با خانواده، دوستان و همكاران خود دارم و بخشی ديگر، رابطه‌ای است كه از طريق اينترنت با ديگران (كه گاهی اوقات با آنان آشنا هستم) دارم. من از طريق اينترنت، نه تنها با ديگران رابطه برقرار می‌كنم، بلكه به مجموعه‌ای از ابزارها و منابع دست می‌يابم كه برای زندگی روزمره من فايده‌بخش‌اند. برای نمونه، من می‌توانم از hypertext برای طرح و بسط انديشه‌هايم استفاده كنم، می‌توانم از طريق اينترنت، خودم و كارم را معرفی كنم و از email، هم برای برقراری ارتباط و هم برنامه‌ريزی برای وقت و كارهايم بهره برم.

در اين نوشتار قصد دارم كه ماهيت ارتباط‌ كامپيوتری (رابطه با افراد و بهره‌گيری از ابزار) را به تفصيل بيان كنم تا اعتبار هر يک روشن شود. از اينها كه بگذريم، اين پرسش مطرح است كه چگونه می‌توان اينگونه دوستی‌ها را حقيقی دانست در حالی‌كه من كسانی را كه ادعا می‌كنم دوست دارم، هرگز نمی‌بينم؟ چگونه می‌توانم ردوبدل‌كردنِ پيام از طريق شبكه با پدرم را توجيه كنم، درحالی‌كه او چند ساختمان آنطرف‌تر زندگی می‌كند؟ چگونه می‌توانم رابطه كاری موفقی با فردی كه در ايالتِ ديگری زندگی می‌كند داشته باشم؟ آيا اين ابزارهای تكنولوژيكی واقعاً به پيشبرد كارهايمان كمک می‌كنند يا صرفاً وقتمان تلف می‌شود؟

اگر به نظر شما چنين پرسش‌هايی بی‌فايده‌اند و پاسخ‌های روشنی دارند، بنابراين شما با زبانِ خاصّ آيينِ تازه‌آشنای طرفدارانِ استفاده از كامپيوتر آشنا هستيد و خصوصاً آرمان‌های اصلی دهكده جهانی و بكارگيری تكنولوژی برتر برای بهبود زندگی ـ پيوند افراد به يكديگر، گسترش آزادی بيان و آموزش ـ را قبول داريد. Nicholas Negroponte پايه‌گذار Media Lab در MIT در مقدمه كتاب خود با نام Being Digital، به دقت همه جنبه‌های زبانِ خاص طرفداران تكنولوژی را چنين خلاصه می‌كند:

در آغاز هزاره بعدی … زنگ تلفن شما بی‌هدف به صدا درنمی‌آيد؛ پيام را دريافت می‌كند، دسته‌بندی می‌كند و شايد هم به آن‌ها پاسخ بدهد، مانند يک پيش‌خدمت ماهر. … مدرسه‌ها به موزه‌ها و پارک بازی بچه‌ها تبديل می‌شوند كه در آن‌ها با بچه‌های نقاط ديگر جهان معاشرت می‌كنند. در سياره ديجيتالی می‌توان همه‌چيز را از فضايی به اندازه سر سوزن ديد و احساس كرد. افزايش ارتباط‌ها، برخی ارزش‌های دولت ـ ملت را برای جوامع الكترونيكی آشكار می‌سازد. ما در دنيای ديجيتالی كه فضای فيزيكی اهميتی ندارد و زمان نقش متفاوتی خواهد داشت زندگی خواهيم كرد. بيست سال بعد می‌توانيد سرزمين‌های بسيار دوردست را از پشت پنجره ببينيد. شما يک ساعت تلويزيون تماشا می‌كنيد در حالی‌كه آنچه را ديده‌ايد، كمتر از يک دقيقه به خانه شما رسيده است. اگر درباره جايی مانند Patagonia مطالعه كنيد، ممكن است تجربه سفر به آنجا را در خود حس كنيد. كتاب William Buckley می‌تواند گفتگويی با او باشد. (7-6 Negroponte)

اين زبان در مدت كوتاهی رواج پيدا كرده است. كسانی كه از اين چشم‌انداز دفاع می‌كنند، از اهميت اجتماع، خلاقيت و كار سخت آگاهند. اما هر چقدر كه تلاش می‌كنم توضيح دهم كه اشتياق فراگير به اينترنت، ناشی از اينگونه ارزش‌های ستودنی است، ابر تاريک ترديد در افق پديدار می‌شود. درباره هيچ رويدادی، هر چقدر هم كه نويدبخش يا خيالی باشد، نيايد بدون بررسی نظر داد. مناديان طرفدار اينترنت نمی‌توانند واقعيت زبان‌شان را بشناسند، مگر آنكه منتقدانه بررسی شود. Negroponte می‌نويسد: «هر نوع تكنولوژی‌ يا هديه از سوی علم، يک جنبه تاريک نيز دارد». «ديجيتالی‌شدن نيز استثنا نيست» (227 Negroponte).

اخيراً گروهی از نويسندگان كه خود را لادايت‌های جديد يا مخالفان تكنولوژی می‌خوانند، پيشنهاد می‌كنند كه چنين بررسی‌ای را خودشان انجام دهند. به ويژه، نويسندگانی چون Neil Postman، Clifford Stoll و Stephen Talbott كه تيزبينی كم و استدلال‌های بسيار ضعيفی دارند. اين نويسندگان پيوسته اين اشتباه را تكرار می‌كنند كه جنبه‌های منفی تكنولوژی را به جای آنكه به نحوه رويكرد بشر به تكنولوژی و چگونگی استفاده از آن نسبت دهند، به ماهيت تكنولوژی نسبت می‌دهند. همانطور كه در ادامه خواهيد ديد، تكنولوژی به خودی خود نه خوب است و نه بد.

Neil Postman در كتاب خود با نام Technology می‌نويسد كه شور و علاقه‌ای كه امروز وجود دارد، باعث شده است كه بيشتر مردم تنها جنبه‌های مثبت و نويدبخش تكنولوژی را ببينند. نويسندگان مخالف تكنولوژی بر اساس اين ديدگاه، استدلال می‌كنند. سه محور اصلی استدلال اين نويسندگان عبارت است از: كيفيت، كميّت و هويّت كه در ادامه درباره هر يک سخن خواهيم گفت.

Clifford Stoll در كتاب خود با نام Silicon Snake Oil می‌گويد كه آنقدر كه انسان وقت صرف كار با كامپيوتر می‌كند چيز زيادی نصيبش نمی‌شود. وی استدلال خود را بر مقايسه ميزان ساعت كار با كامپيوتر و بدون آن بنا می‌كند و بر اين اساس می‌خواهد ثابت كند كه قطع‌نظر از فعاليت‌های خاصی كه يک فرد با كامپيوتر انجام می‌دهد، هيچ‌چيز نمی‌تواند با آنچه كه وی «دنيای واقعی» می‌نامد، رقابت كند. Stoll می‌نويسد:

زندگی در دنيای واقعی بسيار جالب‌تر، مهم‌تر و پربارتر از هرچيزی است كه تاكنون بر روی صفحه كامپيوتر يافته‌ايد. … كافی است كه با كسی چت كنيد تا دريابيد كه انقلاب الكترونيكی چگونه همه ما را از طريق اينترنت به يكديگر پيوند می‌دهد و چگونه اين امكانات بهبود زندگی شما را سبب می‌شوند. … ولی يادتان باشد كه دنيايی را نظاره می‌كنيد كه وجود خارجی ندارد. در طول هفته‌ای كه با كامپيوتر سرگرم بوديد، می‌توانستيد در باغچه خود گوجه بكاريد، داوطلبانه در يک بيمارستان كار كنيد، با معلّم فرزندتان صحبت كنيد و به او ياد دهيد كه در بازی بيس‌بال چگونه توپ را دريافت كند. (14-13 Stoll)

مفاهيمی را كه Stoll سعی می‌كند به‌طور عينی بسنجد ـ گيرايی، اهميت و پرباری ـ در واقع نسبی و ذهنی هستند. چيزی كه برای يک نفر بسيار جالب است دليلی ندارد كه برای ديگری نيز چنين باشد. به بيانی ديگر آدم به آدم و مورد به مورد تفاوت می‌كند. يک شخص ممكن است زمانی كه از طريق Internet Realy Chat با يک دوست در فاصله‌ای دور گفتگو می‌كند، رضايت بيشتری داشته باشد تا موقعی كه يک شب بيشتر با همكاران خود سرگرم بازی Trivial Pursuit شود. به‌علاوه، هر يک از مواردی را كه Stoll در فهرست فعاليت‌های دنيای واقعی قرار می‌دهد، به آسانی با كامپيوتر تجربه‌شدنی است. من می‌توانم درباره باغچه گوجه‌فرنگی اطلاعات كسب كنم و برای كاشتن آن برنامه‌ريزی كنم، می‌توانم به‌وسيله يک MOO با كودكان ناشنوا در بيمارستان صحبت كنم، می‌توانم با email برای معلم فرزندم پيام بفرستم و درUsenet، پيام بگذارم كه می‌توانم به يک پسر خردسال پرتاب توپ بيس‌بال را ياد بدهم.

می‌توان گفت كه انجام چنين كارهايی با انجام آن‌ها در دنيای واقعی يكی نيست، يا به بيانی ديگر كمتر واقعی است. البته من نيز چنين استنباطی را تصديق می‌كنم، ولی توضيح آن دشوار به نظر می‌رسد. Sven Birkets همكار Harper در نگارش كتاب Electronic Hive:Two Views، بر اين باور است كه اين احساس، نتيجه شكاف ميان ما و حقيقتی است كه انتزاعی‌تر شدن در نتيجه استفاده از تكنولوژی پديد آورده است. او می‌نويسد، «ما خود را با هر آنچه را كه تكنولوژی عرضه می‌كند وفق می‌دهيم و از آن بهره می‌بريم». هر پيشرفتی، انتزاعی جديد پديد می‌آورد كه خودمان را با آن سازگار می‌كنيم. بنابراين، انتزاع، دور شدن از حالت واقعی يا يک گام دور شدن از خويشتن است. از اين رو، صحبتِ چهره به چهره با يک بچه، «واقعی» است. صحبت تلفنی با او يک درجه انتزاعی‌تر از حالت واقعی است. مكالمه از طريق يک MOO، يک بار ديگر آن‌را انتزاعی‌تر می‌كند. اين تصور از انتزاع، تفاوت مفهوم «واقعی‌تر» در فعاليت‌های off-line را با مفهوم «كمتر واقعی» در فعاليت‌های on-line آشكار می‌سازد، ولی يك‌بار و برای هميشه توضيح نمی‌دهد كه چرا فعاليت در دنيای مادی، واقعی‌تر است؟

Stoll به دلخواه خود، برخی از فعاليت‌های بشری را واقعی‌تر و برخی را نيز كمتر واقعی به شمار می‌آورد. اين طرز تلّقی بی‌شباهت به گفتار بعضی مقامات كليسا نيست كه بعضی كارها را درست می‌دانند و بقيه را نه. آنان به ارزش كار توجه دارند و اين ارزش‌گذاری مطابق با عرف است. سنّت‌ها، بيشتر گذشته تاريخی و رمانتيک ما را نشان می‌دهند.

مكالمه رو در رو، رايج‌تر و در واقع سنّتی است، در حالی كه گفتگو از طريق يک MOO جديد و پيشرفته است. مخالفان تكنولوژی به دنبال حفظ سنّت‌ها هستند و دلخواهانه گفتگوی چهره به چهره را مهم‌تر و معنی‌دارتر از رابطه on-line می‌دانند. مخالفان تكنولوژی، ارزش‌گذاری دلخواهانه خود را بر فعاليت‌های بشری تحميل می‌كنند. آشكار است كه بعضی وقت‌‌ها، ديدار حضوری بهتر از گزينه‌های نامه، ارتباط تلفنی، فكس، پست الكترونيك، كنفرانس ويدئويی يا چت است و در شرايطی ديگر ممكن است از سايرگزينه‌ها استفاده شود. مخالفان تكنولوژی مانند Clifford Stoll، اين اشتباه را مرتكب می‌شوند كه ادعا می‌كنند در استفاده از كامپيوتر، تعامل واقعی وجود ندارد.

محور دوم استدلال مخالفان تكنولوژی مبتنی بر كميّت است و منظور از آن حجم زياد اطلاعاتی است كه كاربران كامپيوتر با آن مواجه هستند. Stoll می‌نويسد كه سرعت يادگيری ما به اندازه سرعت تغييرات نيست. كاربران كامپيوتر به خود می‌بالند كه چند سيستم عامل و دهها نوع كاربرد را می‌دانند.آيا می‌توان انتظار داشت كه هر كسی، چندزبانه ديجيتالی باشد؟(72 Stoll). مخالفان تكنولوژی هشدار می‌دهند كه با وجود سيل متوقف‌نشدنی ورود اطلاعات، نه تنها راهی برای آموختن همه آن‌ها نيست، بلكه هيچ راهی برای متمركزشدن روی بخش كوچك‌تر يا مجزای اين جريان نيز وجود ندارد. Stoll می‌نويسد: «امشب بايد به بيست نامه پاسخ بدهم، سه نفر مرا به چت دعوت كرده‌اند، دهها گروه خبری برای مطالعه و فايل‌های زيادی برای كپی روی هارد وجود دارند. چگونه می‌توانم همه اينها را انجام بدهم؟ (1 Stoll)

Stephen Talbott نيز در كتاب خود با نام The Future Does Not Compute همين نظر را ابراز می‌كند. او می‌نويسد: «در ميان كسانی كه به مقتضای شرايط كاری‌شان، دسترسی كامل و نامحدود به اينترنت دارند، صندوق پستی بخشی رازآلود قلمداد می‌شود. … فكر كردن به كسی كه پيام فرستاده ـ اينكه كيست، چه ارتباطی با من دارد و من برای او چه می‌توانم بكنم؟ ـ به هيچ وجه واقع‌بينانه نيست. افراد از نظرها پنهان‌اند و واژه‌ها بيش از فرستنده پيام اهميت می‌يابند». (12 Talbott).

Talbott دراين باره بيشتر سخن رانده است. وی توضيح می‌دهد كه جريان اطلاعات در فرد آشفتگی ايجاد می‌كند. او می‌گويد: «شخص به جای آنكه درباره مشكلات فعلی خود، عميقاً بينديشد، عملاً دچار پراكندگی ذهنی می‌شود.» (9 Talbott). وی می‌داند كه اين آشفتگی، درست مخالف نظر طرفداران اينترنت است. او می‌نويسد:

فرض كنيد به وسيله اينترنت می‌توانم فكرم را تقويت و متمركز كنم. وقتی كه در كار دقّت ندارم، يک نرم‌افزار كامپيوتری مرا متوجه می‌سازد. در حالی كه فكرم پراكنده است، كامپيوتر دقيق و متمركز كار می‌كند و زمانی كه درمی‌مانم، می‌توانم از امكانات تقريباً نامحدود و گسترده دنيای الكترونيكی استفاده كنم. (10 Talbott)

هرچند خنده‌دار است، ولی Talbott نيز بهبود زندگی را در صورت استفاده از تكنولوژی اينترنت نويد می‌دهد. با وجود اين هشدار می‌دهد: «… كامپيوتر مرا دعوت می‌كند به كار كردن، بدون حضور در سرِكار و زندگی اجتماعی‌، بدون حضور در اجتماع». همانند Birkets، Talbott نيز بر اين باور است كه تكنولوژی به‌تدريج ولی مطمئناً ما را از دنيای واقعی دور می‌سازد. او می‌نويسد كه همه‌چيز بر روی صفحه كامپيوتر يک نمود انتزاعی است … حال كه جهان تا اين حد به ما عرضه می‌شود، بايد كاری كرد كه در برابر اين صفحه نمايش، هوشيار بود و مانند كسانی نباشيم كه عادت دارند حين بازی ويدئويی در برابر كامپيوتر تدريجاً به خواب فرو روند». (16 Talbott)

آشكار است كه درستی ادعاهای Stoll و Talbott به شرايط بستگی دارد. اگر خسته باشم، به‌ويژه زمانی كه تحت فشار قرار داشته باشم يا احساس كسلی بكنم، در اين صورت، سرگرم شدن با كامپيوتر چيزی جز ايجاد آشفتگی نيست. مسئله اين است كه ناتوانی من برای تمركزداشتن تنها در آن زمان خاص است. بديهی است زمانی كه برای فعاليت انرژی نداشته باشم، حتی مطالعه يک كتاب يا يک تلفن‌كردن نيز گيج‌كننده هستند. اگر بخواهم يك‌بارنفس نكشم، سرم را تميز نكنم و دوباره تلاش نكنم كه فكرم را متمركز كنم، بنابراين هر كاری كه نيازمند حواسِ جمع باشد برايم بسيار دشوار خواهد بود. ماهيت تكنولوژی ذاتاً غلبه‌كننده و كنترل‌ناشدنی نيست.

بعضی ممكن است يادآور شوند كه كامپيوتر و اينترنت حتی برای كسانی كه در رويارويی با آن تا آنجا كه می‌توانند مراقب هستند نيز سرعتی هراس‌انگيز دارد و در برابر آن نمی‌توان واكنش نشان داد. مطمئناً‌ اين افراد خيلی با تكنولوژی آشنا نيستند. برای هر تازه‌كاری، در مواجهه با اين حجم از اطلاعات، احساس ياس و شكست به‌وجود می‌آيد. شناخت و استفاده درست از اينترنت، نيازمند صرف وقت و انرژی است. با يادگيری بيشتر، احساسِ در معرضِ جريان آشفته اطلاعات‌بودن فروكش می‌كند. به بيانی ديگر، با تجربه، توانايی تسلط بر تقريباً هر چيزی ممكن می‌شود، تكنولوژيكی يا غيره.

محور سوم استدلال مخالفان تكنولوژی، موضوع هويّت است. جدای از توانايی ما در تسلط بر اينترنت، مخالفان تكنولوژی هشدار می‌دهند كه نويدهای كامپيوتر و اينترنت ما را فريب داده و به راهی تاريک می‌كشاند كه در انتهای آن ما ديگر خودمان را نمی‌شناسيم. Talbott می‌گويد كه كار و بازی می‌كنيم بدون آنكه در محل آنها حضور داشته باشيم. Postman گامی بيشتر پيش می‌رود و می‌گويد: «كامپيوتر با تعريف دوباره انسان و طبيعت، آن‌‌ها را پردازشگر اطلاعات و اطلاعاتی كه بايد پردازش شوند می‌نامد (111 Postman). به بيانی ديگر، Postman گوشزد می‌كند كه با مسلح‌شدن به چكش تكنولوژی، هر يک از مسائل ما يک ميخ خواهند بود. اينترنت خطرناك‌تر از آن است كه برای حل مشكلات‌مان از آن استفاده كنيم، ولی در فرايند تلقّی on-line از خودمان، در واقع شروع به بازتعريف خود می‌كنيم، تلاش می‌كنيم كه خودمان را با سوراخ‌های چهارگوش كامپيوتر تطبيق دهيم. خطركردن، دقيقاً همان ماهيت بشر است يا دقيقاً همان جوهره هويت انسانی‌مان.

Postman می‌گويد كه جايگاه روح انسان در دنيايی كه كامپيوترها بر آن سلطه دارند معلوم نيست. او می‌گويد وقتی كه تكنولوژی عرضه می‌شود، ديگر بازگشت به عقب وجود ندارد. تكنولوژی ديگر گزينه‌ها را حذف می‌كند تا خودش باقی بماند، درست مانند روشی كه Aldous Huxley در Brave New World ارائه می‌كند. تكنولوژی ديگر گزينه‌ها را غيرقانونی اعلام نمی‌كند، آنها را غيراخلاقی نمی‌داند، حتی آن‌ها را نامحبوب قلمداد نمی‌كند، بلكه آن‌ها را از نظرها پنهان می‌كند و نيز تعابير ما را از مذهب، هنر، خانواده، سياست، تاريخ، حقيقت، امور خصوصی و هوش، دوباره تعريف می‌كند تا تعاريف ما با مقتضيات جديد آن منطبق شود. (48 Postman). Talbott نيز همان تفكر را با عبارت «تكنولوژی به جای فرهنگ» بيان می‌كند (110 Talbott).

من با ديدگاه‌های بالا موافق نيستم. فرهنگ ما در واقع با تدوين مفاهيم بنيادينِ مذهب، خانواده و حقيقت تعريف می‌شود. ولی با گذشت زمان، معانی تغيير می‌كنند. عناصر تعريف‌كنندة‌ يک فرهنگ تحول‌ناپذير نيستند. برعكس، آن‌ها تغييرات زيادی را تجربه می‌كنند و جنگ و فجايع را سبب می‌شوند، ولی بازهم دوباره متولد می‌شوند و تجديد حيات می‌يابند. در اين مقطع از قرن، روشن است كه بهره‌گيری از تكنولوژی برای پيشرفت فرهنگ ما اساسی است، برای بهتر يا بدتر شدن. و پاسخ من به مخالفان تكنولوژی اين است كه از آن‌ها می‌خواهم كه به «يا» توجه كنند. هيچ سند يا استدلال منطقی‌ای وجود ندارد كه بازتعريف عناصر اصلی فرهنگی، سرنوشت را مو به مو توضيح دهد. تغيير و تحول مفاهيم گسترده اجتماعی، بخش عادی هر حركت فرهنگی در طول زمان است، مهم نيست علت غير طبيعی تحول چگونه ظاهر می‌شود. همان‌طور كه خيلی زود است نسبت به پيامدهای استفاده از كامپيوتر و اينترنت بی‌اعتنا و بی‌توجه‌ باشيم، هراسيدن نيز خيلی زود است.

نكته آخر آنكه، استدلال‌های مخالفان تكنولوژی در برابر انتقاد جدی‌تر تاب نمی‌آورد. Neil Postman، Clifford Stoll و Stephen Talbott مكرراً به اينترنت كيفياتی را نسبت می‌دهند كه حقيقتاً توصيف استفاده ما از آن يا موضع ما نسبت به اينترنت است نه خود اينترنت. آشكار است كه تكنولوژی ذاتاً نه خوب است و نه شر؛ در واقع بی‌طرف است. ما می‌توانيم تجربه‌های معنی‌داری با آن داشته باشيم يا اينكه وقت‌مان را تلف كنيم. ما اگر مسحور رنگ‌های پر زرق و برق و سيل‌های اطلاعاتی آن شويم، زيان ديده‌ايم و يا می‌توانيم بر آن كنترل داشته باشيم. می‌توانيم هويت‌مان را از دست بدهيم يا اينكه حفظ كنيم. اينترنت ذاتاً خوب يا بدنيست. با اين آگاهی می‌توانيم آينده on-line را مطابق بهترين آرمان‌هايمان شكل دهيم. نگاه خردمندانه Talbott به اينترنت در اين پرسش است: با آن چه خواهيم كرد؟. او می‌نويسد:

بحث ما بر سر اينترنت نيست؛ صحبت بر سر من و شماست و مطمئناً بايد از اينجا آغاز كرد. قدرت آزادسازی و سركوب را بايد در قلب انسان جست. اگر به موضوع از اين ديد نگاه كنيم می‌توانيم دربارة‌ ماهيت اينترنت شروع به صحبت كنيم. البته نه ماهيت مطلق و ذاتی بلكه آنگونه كه رايج است. … ما نبايد بپرسيم، آيا تكنولوژی بی‌طرف است؟ بلكه بايد بپرسيم، آيا ما در استفاده از تكنولوژی بی‌طرف هستيم؟ (127 Talbott)

 

منبع: باشگاه انديشه - نويسنده: س ل بنديكت - برگردان: حميد پشتوان - تاريخ: 26 شهريور 82

 

BACK TO ARTICLES | BACK TO TOP

Home | Iran | World | Articles | Links | About

Contact | Instant Message | Feedback

This website is optimized for Microsoft Internet Explorer

All external sites will open in a new window

Copyright © 2003 Jabolsa.com | Copyrights | Privacy Policy

Hosted by www.Geocities.ws

1