جابلسا : پايگاه اطلاع رسانی فن آوری اطلاعات و ارتباطات

 

About Links Articles World Iran Home

 

 

Home > Articles > Article

 

منبع: مجله زنان - نويسنده: آزاده اکبری - تاريخ: شهريور 82

 

تهديد زنان در فضای مجازی سايبر

ـ سلام.
ـ سلام، خوبی؟ حميد چطوره؟
ـ ...
ـ چرا گريه می‌كنی؟
ـ سرِكار بودم...
ـ تو رو خدا شوخی نكن، حوصله ندارم، اون كه همه‌جا خودش رو همسر تو معرفی كرد.
ـ سرِكاری بود... دروغ بود... باز هم بازی خوردم.
ـ پس آن‌همه وعده و وعيد...؟
ـ دروغ بود... مثل خودش...
مهتاب 28 ساله است، مطلّقه و با دو فرزند. خانواده‌اش بعد از طلاق اجازه ندادند از خانه خارج شود. روزها را در تنهايی و بی‌همدمی می‌گذراند كه برادر كوچک‌ترش كليد طلايی زندانش را به خانه آورد، كارت اينترنت پنج‌ساعته؛ گشت‌وگذار او در اتاق‌های گپ به آشنايی با حميد منجر شد. حميد با تمام حرف‌های قشنگش آمده بود تا او را بفهمد و به او بگويد كه طلاق مهم نيست و يک زن بدون شوهر هم حق زندگی دارد. همديگر را ديدند و ديدارها خصوصی‌تر و طولانی‌تر شد. ديگر حميد او را همسر خودش معرفی می‌كرد. همه‌چيز خوب بود، تا يک‌ماه پيش كه حميد در ای‌ميلی برای او نوشت: «اين چندماه خيلی خوب بود، ولی واقعاً اين‌قدر احمقی كه فكر كردی من با تو ازدواج می‌كنم؟ خوش گذشت. ممنون!»
تلاش تمام دوستان مهتاب برای برقراری ارتباط با او بی‌فايده است. تنها نزديک‌ترين دوستش می‌داند كه او، بعد از خودكشی ناموفقش، هنوز از بيمارستان مرخص نشده.
سعی نكن فرياد بكشی، جيغ زدن فايده‌ای ندارد، اينجا هيچ‌كس صدايت را نمی‌شنود، اينجا حتی به اندازه گرفتن شماره 110 هم فرصت نداری، اينجا دنيای سايبر است و همه ناشناس‌اند. حتی ديگر حمايت مردانی كه به‌اصطلاح خودشان غيرتی هستند هم وجود ندارد. اينجا تو به‌راستی تنها هستی.
نيمی از سه ميليون كاربر اينترنتی زير 25 سال سن دارند. آنها با افزايش 90 درصدی خود در سال گذشته می‌خواهند بگويند جامعه ديگری در اينترنت در حال شكل گرفتن است.
1500 كافی‌نت در شهر تهران فعاليت می‌كنند كه، به ادعای صاحبان آنها، بيشترين وقت استفاده‌كنندگان از اينترنت در آنها در اتاق‌های گپ می‌گذرد.
وقتی خاطره در يكی از اين اتاق‌های اينترنتی به درخواست مردی در مورد گفت‌وگوی جنسی نه گفت، ويروسی دريافت كرد كه هنوز دست از سر خودش و رايانه شخصی‌اش برنداشته. او حالا می‌داند كه در اينترنت هم بايد مواظب مردهای مزاحم باشد.
در تحقيقی كه ويكی بل در دانشگاه حقوق ايالت جرجيا انجام داده، آمده است كه بسياری از مردان اينترنت را قلمرو خود می‌دانند. هنگامی كه زنی به اين قلمرو وارد می‌شود، ميل به سركوب در آنها ايجاد می‌شود. همان‌طور كه اين ميل در محيط‌های كاری كه بيشتر به دست مردان اداره می‌شود هم وجود دارد. در دنيای واقعی شايد بسياری از مناسبات اجازه سركوبگری به كسی كه قلمرو خود را در خطر می‌بيند ندهد، اما، در فضای سايبر، ناشناس بودن اين امكان را به افراد می‌دهد كه در پشت هويت مجازی‌شان به آزار و اذيت بپردازند.
يكی از بارزترين نمونه‌ها بلايی است كه به سر يكی از وبلاگ‌نويسان زن آمد. خورشيد خانوم از اولين زنانی است كه وبلاگ‌نويسی را شروع كرد. وقتی انگشتان او اولين جملات وبلاگش را تايپ می‌كرد، فضای وبلاگ‌های ايرانی كاملاً مردانه بود. می‌گويد: «وقتی شروع به نوشتن كردم، نمی‌دانستم قرار است در اين دنيا چه بگويم. يادداشت اولم فقط توضيح همين سرگردانی بود. بعد رضا قاسمی، نويسنده، از پاريس برايم ای‌ميل زد كه راجع به خودت بنويس، راجع به شخصيت زنِ ايرانی. من انگار يكدفعه بيدار شدم.»
خورشيد خانوم، بعد از آن، از خيلی چيزهای معمولی نوشت، چيزهايی كه، به قول خودش، مثل اين‌كه برای بقيه «خيلی عجيب» بود. او نوشت كه زن است، اما عاشق می‌شود، سيگار می‌كشد و عقايد شخصی‌اش را ابراز می‌كند. او تا آنجا پيش رفت كه بسياری از سؤال‌هايی را كه در دوران نوجوانی‌اش مطرح شده و بی‌پاسخ مانده بود در وبلاگش مطرح كرد.
خورشيد خانوم خيلی زود متوجه شد كه چه تريبونی به دست آورده است، از چيزهايی می‌نوشت كه مردم به آن عادت نداشتند. شايد رک‌گويی‌های كسانی مثل او بود كه باعث شد امروز زن‌ها در وبلاگ‌هايشان به‌راحتی از آرزوها و عادت‌هايشان بگويند. هرچند كه آن روزها، با وجود پربيننده بودن وبلاگ او، نظرهايی كه درباره يادداشت‌هايش برايش ای‌ميل می‌شد چندان همدلانه نبود: «اگه ادامه بدی روی صورتت اسيد می‌پاشم»، «می‌شناسمت كی هستی، آبروت رو می‌برم»، «شماره تلفنت رو بده، بيشتر آشنا بشيم». خورشيد خانوم به هيچ كدام جواب نداد. مطمئناً او در آن روزها نظريه ديگر ويكی‌بل را نخوانده بود كه می‌گفت بسياری از افراد با برخورد سرد يا احياناً پرسشگر خود به محدوده آزار و اذيت‌ها دامن می‌زنند. چون درست ساعتی كه او جايزه بهترين وبلاگ فارسی را از هيئت داوران مجله دنيای كامپيوتر و ارتباطات می‌گرفت، روی صفحه وبلاگ او تصاويری مستهجن خودنمايی می‌كرد. روی تن يكی از زن‌ها نام او حک شده بود: «نمی‌توانستم دكمه‌ها را فشار دهم، تمام تنم می‌لرزيد، گريه می‌كردم. 25 نفر از دوستانم زنگ زده بودند و خبر هک‌شدنم را به من داده بودند. در همان يک ساعت بيشتر از 1100 نفر آن عكس را ديدند. البته تا وقتی عكس را برنداشتند، جرئت نكردم صفحه را باز كنم.»
دكتر افشنگ، روان‌شناس، همه‌چيز را به گردن هويت گم‌شده نسل‌ها می‌اندازد و می‌گويد: «صد سال است كه در اروپا نسل‌اندرنسل، دختر و پسر با هم رابطه دارند. اين جزء فرهنگ آنها شده است.
ما اما ادای چيزی را درمی‌آوريم كه نيستيم، ما در مسيری افتاده‌ايم كه از فرهنگ سنتی ـ مذهبی خود فاصله گرفته‌ايم، ولی چيز جايگزينی هم نداريم. غريزه جنسی چيزی نيست كه بشود با آن بازی كرد، چون خيلی قوی است. جوانی كه اصالت فرهنگی ندارد و نقش خودش را در اجتماع نمی‌داند، در خيابان تخليه هيجان می‌كند. او مردی است كه با زن‌ها ارتباط دارد، اما موقع ازدواج با توجه به شخصيت سنتی خودش به دنبال دختری آفتاب مهتاب نديده می‌گردد. بعد همان مرد زنش را متهم می‌كند كه تو زن نيستی و نمی‌توانی رابطه زناشويی موفق داشته باشی. اين است كه تنها و منزوی می‌شود و تبديل به همان مرد متأهلی می‌شود كه تا ساعت چهار صبح پای اينترنت نشسته. گذشته از اين، هرچيز ناشناخته برای جوان جذاب است. او را در محيطی دور از غريزه‌های جنسی نگه داشته‌ايم. هيچ بعيد نيست كه او در دنيای بی‌هويت اينترنت، بخواهد هيجاناتش را خالی كند.»

همهمه برای هيچ

«نُه سالم بود كه بابام مامانم رو طلاق داد. من تنها بچه‌شون بودم. مامانم بلافاصله با برادر يكی از دوستاش به اسم سعيد ازدواج كرد و دو سال بعد با هم رفتن كانادا. بابام يه سال بعد از طلاق با يكی از همكاراش كه شوهرش مرده بود ازدواج كرد. اسمش مهناز بود. مهناز يه پسر داشت كه دو سال از من بزرگ‌تر بود و اون‌طور كه جريانش رو بعداً براتون می‌گم اولين تجربه من با همين آقا پدرام بود.»
زمانی كه ساناز، دختر 24 ساله، وبلاگش را به راه انداخت، شايد فكر نمی‌كرد كه روزی يكی از بزرگ‌ترين جنجال‌های اينترنتی ايران را به‌پا می‌كند. حدود دو ماه پيش بود كه شبكه سی‌ان‌ان و خبرگزاری رويتر در گزارش‌های مشابهی پربيننده‌ترين وبلاگ ايران را همين وبلاگ دانستند و بعد اعلام كردند بالاترين آمار استفاده از سايت‌های مربوط به مسائل جنسی متعلق به كاربران ايرانی است. مديران پرشين‌بلاگ، كه پيش از اين گزارش‌ها و بر اساس قوانين عضويت در سايتشان بايد وبلاگ ساناز را می‌بستند، با انتشار نامه اعتراض‌آميزی مغلطه كردند. در اين نامه، سی‌ان‌ان و رويتر متهم شدند كه آمار درستی از وضعيت كاربران ايرانی اينترنت ارائه نداده‌اند و با اين كار به ملت ايران توهين كرده‌اند.
برخلاف تصور، كاربران از اين نامه استقبال چندانی نكردند چون می‌دانستند كه خطای اصلی از مديران پرشين‌بلاگ بوده است.
با اين حال، گزارش‌های سی‌ان‌ان و رويتر موجب شد وزارت پست و تلگراف و تلفن وبلاگ‌ها را فيلترگذاری كند. بعد از چند هفته كشمكش، وزارتخانه عذرخواهی كرد و همه‌چيز را به گردن شركت پارس آن‌لاين انداخت. اما اين‌بار سؤال تازه‌ای مطرح شده بود: ايرانی‌ها چقدر سايت‌های مربوط به مسائل جنسی می‌بينند؟
جلالی، كارشناس فنآوری اطلاعات، در اين‌باره می‌گويد: «با توجه به اين‌كه به‌طور متوسط و طبيعی، 11 درصد مردم جهان دچار مشكلات اخلاقی و جنسی هستند و اين رقم در اينترنت فقط 5/1 درصد است، چطور شده كه اين خبرگزاری‌ها به مشكلات طبيعی موجود در كشورهای خود توجهی ندارند و برای ما دلسوزی می‌كنند.» او اين گزارش‌ها را مغرضانه خواند و انتشار آنها را راه زيركانه‌ای برای محدود كردن اينترنت در ايران دانست. درست پس از انتشار اين گزارشِ به‌ظاهر مغرضانه، غلامعلی حداد عادل، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، گفت: «اقدامات اخير (فيلترينگ) در مورد پايگاه‌های اينترنتی از آسيب‌های امنيتی و اخلاقی افراد و نظام جلوگيری می‌كند.»
از سوی ديگر، سی‌ان‌ان و رويتر مدعی شده‌اند كه نيمی از ده وبلاگ برتر ايرانی به مسائل جنسی می‌پردازند. با مراجعه به سايت آماری نداستت (Nedstat)، سايت گويا، كه بيشترين استفاده خبری از آن می‌شود، با حدود يک ميليون و 17 هزار و 330 بازديدكننده در روز در صدر جدول قرار دارد و اولين وبلاگ كه به مسائل جنسی می‌پردازد با تنها 6908 بازديدكننده در روز در رتبه هفتم قرار می‌گيرد و همان‌جاست كه تعداد بازديدكنندگان از وبلاگ ساناز فقط 2560 نفر در روز اعلام می‌شود.

چقدر هوا برای نفس كشيدن هست؟

«يكی هست سر كلاس زبانمون كه خيلی اظهار فضل می‌كنه. هميشه می‌گه نچسب‌ترين خاطره زندگی‌ام روز ازدواجمه. يه‌بار استادمون ازش پرسيد: تو خونه حيوون خونگی دارين؟ گفت: زنم از اين چيزا دوست نداره. استادمون هم از طرف همه فمينيست‌های عالم گفت: آخه تو يكی براش كافی هستی!»
(وبلاگ تنبل خانوم)

پرشين‌بلاگ يكی از مهم‌ترين سرويس‌دهنده‌های وبلاگ‌های ايرانی است. اين سايت را سه جوان تأسيس كرده‌اند و فارسی‌نويسان اينترنتی، كه هم‌اكنون در رده چهارم جهانی قرار دارند، خيلی زود، به دليل سهولت استفاده از اين سرويس‌دهنده در وبلاگ‌نويسی، وارد قالب‌های سايت آن شدند.
از 21 گروه موضوعی در پرشين‌بلاگ، 3936 وبلاگ در گروه عمومی، 644 وبلاگ در گروه زندگی و 881 وبلاگ در گروه شخصی ثبت شده‌اند. بقيه وبلاگ‌ها در موضوعات ديگری مانند اينترنت، كامپيوتر، تكنولوژی، ادبيات و هنر جای می‌گيرند. نتيجه آماری ساده‌ای به دست می‌آيد: تنها يک درصد وبلاگ‌ها شخصی است.
پس، از رويكرد جنجال‌برانگيز ايرانی‌ها به مسائل جنسی هم خبری نيست. هرچند حسين درخشان، يكی از اولين وبلاگ‌نويسان ايرانی، در گفت‌وگو با رويتر عمده‌ترين مشكل جوانان ايرانی را مسائل جنسی می‌داند، اما سياه‌نمايی در اين مورد نتيجه‌ای نداشته است. آنچه قابل توجه است رويكرد شديد كاربران به مسائل اجتماعی است. تا جايی كه محمدعلی ابطحی، معاون رئيس‌جمهور در امور مجلس، آينه تمام‌نمای مردم را وبلاگ‌ها می‌داند و در سخنان خود به نهضت وبلاگ‌نويسی اشاره می‌كند. در اين ميان، زنانِ بی‌شماری به وبلاگ‌نويسی روی آورده‌اند. با اين حال در فهرست كاربران پرشين‌بلاگ گروه «زنان» ديده نمی‌شود. حسين امامی، از مديران اسبق پرشين‌بلاگ، می‌گويد: «ما تفاوتی بين زن و مرد قائل نيستم. زن هيچ‌وقت برای ما موضوع نبوده است.»
اما هجوم زنان برای نوشتن از خودشان را نمی‌شود ناديده گرفت. از دختران كم‌سن و سال تا زنانِ خانه‌دار آمده‌اند تا بگويند هستند و در اين فضا ديگر قرار نيست كم بياورند.

«من به‌عنوان زن حق و حقوقی دارم... نمی‌خوام تو حقم رو بهم بدهي!! من خوب بلدم حقم رو بگيرم.»
(وبلاگ دختری از آسمان)

«دلم خيلی گرفت. وقتی گفت شوهرش نمی‌ذاره از خونه بياد بيرون. آخه بنده خدا از كجا پول دربياره. دو تا بچه كوچک دارن. شوهرش چند ساليه كه معتاده. خودش هم اين‌ور و اون‌ور خونه‌ها رو نظافت می‌كنه. اما چند روزه كه شوهرش نمی‌ذاره از خونه بياد بيرون. صداش می‌لرزيد. نمی‌دونم چه‌جوری می‌شه كمكش كرد.»
(وبلاگ زن‌نوشت)

زنان كه اين‌بار دغدغه شناخته‌شدن هم ندارند تابوهای ذهنی خود را به‌راحتی می‌شكنند. آنها در فضايی مجازی به‌سادگی می‌توانند از همه محدوديت‌های اجتماعی و حقوقی گذر كنند و از ايده‌آل‌های ذهنی‌شان سخن بگويند:
«از نظر من عروسک اون زنيه كه هر كاری می‌كنه به خاطر مَرد می‌كنه. همون مردی كه براش خداست. آقاشون. يعنی اين‌كه اگر به خودش می‌رسه، هميشه به خاطر "اونه"».
(وبلاگ خورشيد خانوم)

«ديدين بعضيا می‌گن ازدواج هندونه نبريده‌س؟ اگه ازدواج هندونه نبريده باشه، پس لابد دوران آشنايی قبل از ازدواج می‌شه هندونه به شرط چاقو. البته بازم تضمينی نداره كه بقيه هندونه رسيده باشه چون فقط يه طرفشو چاقو زدن!»
(وبلاگ آهو خانوم)

«وقتی مرد ديرش شده و می‌خواد بره بيرون و مثلاً دسته كليدش رو گم كرده و يا كتابی رو كه قولشو به دوستش داده پيدا نمی‌كنه و يا نمی‌دونه جورابش كجاست، زن ميره كمكش می‌كنه تا زودتر كارش راه بيفته و ديرش نشه. ولی وقتی زن ديرش شده و داره دنبال يه چيزی می‌گرده و از مرد كمک می‌خواد، مرد خيلی راحت سرشو تكون می‌ده و می‌گه نمی‌دونم كجاست.»
(وبلاگ گذر)

«نجيب كلمه ديگری است كه در موارد استفاده، عموماً با كلمه متين مشابهت دارد. اين كلمه در فرهنگ معين اين‌طور معنا شده: "آن‌كه از خانواده‌ای بزرگ باشد، اصيل، پارسا و هرچيز ممتاز." اما نجيب در فرهنگ حاكم بر روابط مردمی در اين ديار يعنی "سربه‌زير"، يعنی خجول و آرام. نجابت صفت زنی است كه چشم‌وگوش‌بسته باشد. زنی كه بلند صحبت نمی‌كند، نمی‌خندد، لباس‌های تيره بر تن می‌كند. او زنی است كه احتمالاً در روابط با مردان هميشه ماسک خجالت بر چهره دارد.»
(وبلاگ سايه)

وبلاگ‌ها جايی شده‌اند برای انتشار احساس‌های مشترک، برای حرف‌های ناگفته‌ای كه در گلوی زن‌ها مانده است. برای آنچه كه در جامعه عادی كسی گوشی برای شنيدنش ندارد:

«حدسم درست بود... باردار بودم... جنينی كه حدود چهل روز از حياتش می‌گذشت و با وجود اين‌همه درد و مصيبت‌هايی كه بر سرش اومده بود هنوز زنده بود و در حال تكامل...»
(وبلاگ غزال)

«دقايقی توی زندگی هست كه دلت برای كسی آن‌قدر تنگ می‌شود كه می‌خواهی او را از روياهايت بيرون بكشی و توی دنيای واقعی بغل كنی.»
(وبلاگ دختر خوب)

«می‌گويند: "زنان يا زيبا هستند و يا تحصيل می‌كنند." بگذار ابلهان و ساده‌انديشان پی عروسكان بدوند و روزگار ناچيز خود را به خنده‌ای رنگ دهند. زيبايی هر آن چيزی است كه من و تو می‌سازيم و ما زيباترين زنانِ جهان هستيم.»
(وبلاگ زنانه‌ها)

و در پايان، اين زنان هستند كه خسته از كار روزانه باز به اميد روزنه‌ای پای رايانه‌های خود می‌نشينند و با انگشتانی كه هنوز بوی وايتكس و سيب‌زمينی سرخ‌كرده می‌دهد می‌نويسند:

«يه جاظرفی كه ظرفای كثيفش داره سر می‌ره، يه پروژه كه تا 25 خرداد بايد تحويل بدی، يه كتاب نصفه كه دلت لک زده بقيه‌شو بخونی، كمد رختخوابی كه بايد سر و سامونش بدی، سالنی كه هرچی مرتبش می‌كنی دو دقيقه بعد پر از اسباب‌بازی می‌شه، يه انباری كه می‌شه هر هفته دو ساعت وقت بذاری و درستش كنی و سراميک سفيد آشپزخونه كه هرچی بشوريش تو يه‌ساعت انگار نه انگار... با اينا زندگيمو سر می‌كنم.»
(وبلاگ گذر)

رايانه‌ربايی در روز روشن!

خبر خيلی سريع منتشر شد. «كارشناسان امور امنيتی از ظهور برنامه مضری خبر می‌دهند كه به توليدكنندگان محصولات پورنوگرافی و همچنين كسانی كه ای‌ميل‌های تبليغاتی ارسال می‌كنند كمک می‌كند با ربودن اطلاعات و تصاوير رايانه‌ای خانگی در اينترنت به انتشار اين محصولات بپردازند، بی‌آن‌كه ردپايی از خود به‌جا گذارند.» زنگ خطر به صدا درآمد. رواج پورنوگرافی يک مرحله ساده‌تر شده بود. حال متخلفان هم قابل پيگيری نبودند. ايرانی‌های متهم به استفاده از سايت‌های مربوط به مسائل جنسی و اروپايی‌های علمدار فرهنگ مدرن به يک اندازه نگران هستند.
انجمن حمايت از حقوق زنان در سوئد گزارش تكان‌دهنده‌ای از مجلات پورنو ارائه می‌دهد كه البته، به‌نظر بسياری از كارشناسان، اين مجلات، به علت نداشتن عكس و مطلب مربوط به مسائل جنسی، پورنو محسوب نمی‌شوند. هرچند كه اين مجلات با دستورالعمل‌هايشان، نسلی از زنان را بار می‌آورند كه رفتارهای جنسی آنها در حد زنان روسپی است.
اكنون نسلی از زنان با باورهايی تربيت می‌شوند تا بردگان جنسی مردان شوند. در كنار چنين سايت‌هايی، وبلاگ‌هايی مانند وبلاگ ساناز هم هستند كه به توصيف صحنه‌های خصوصی زندگی می‌پردازند. ساناز اما می‌گويد: «اين نگرش شخصی افراده كه می‌تونه مثبت يا منفی باشه. يه عده ممكنه اين نوشته‌ها رو به چشم فيلم‌های اروتيک ببينن، يه عده هم ممكنه بتونن نكاتی رو از اين نوشته‌ها پيدا كنن كه به دردشون بخوره. مثل چاقو می‌مونه كه می‌شه باهاش آدم كشت و هم می‌شه خيار پوست كند.» و با وجود نبود (نه كمبود) آموزش‌های جنسی در ايران، سايت‌هايی از اين دست شايد بتوانند اين فضای خالی را پر كنند؛ سايت‌هايی كه لزوماً علمی نيستند؛ اما آگاهی‌های اندكی می‌دهند. هرچند وبلاگ‌های مفيدی هم در اين زمينه راه‌اندازی شده است، از جمله وبلاگ يک پزشک زنان و زايمان كه آموزش‌های جنسی را به‌طور علمی آغاز كرده و مخاطبان اگر سؤالی داشته باشند با ارسال ای‌ميل آن را مطرح می‌كنند و پاسخ خود را می‌گيرند. سايت‌های ديگری هم با استفاده از تعداد كمی عكس و گنجاندن مقدار زيادی مطلب، اطلاعات دقيقی در مورد فيزيولوژی بدن زن و مرد، بيماری‌های آميزشی و شيوه‌های پيشگيری از آنها ارائه داده‌اند. برخی از اين سايت‌ها دقت در آموزش را به آنجا رسانده‌اند كه حتی شيوه برقراری رابطه جنسی در زمان بارداری را هم شرح داده‌اند.
حال ديگر صدای آن زن سوئدی از انجمن حمايت از حقوق زنان ميان خواسته‌های بی‌شمار جوانان ما گم می‌شود؛ جوانانی كه، به قول آن زن، نيازمند يک جنبش راديكال فمينيست نيستند، به يک راهنما نياز دارند، به يک قانون كه آنها را در پيچ و خم كوچه‌ها و خانه‌ها و اتاق‌های اينترنتی حمايت كند، به قانونی كه به مردان اجازه ندهد زنان را به جرم گفتن حرف‌هايشان به اسيدپاشی تهديد كنند، به قانونی كه حرف‌های وبلاگ زنانه عمق را عميقاً بفهمد:
«تو مرا مثل تقويمی ساده می‌خواهی
با نشان روزها و ماه‌ها
تقويمی بدون يادداشت خط‌خورده
از دستی كه می‌لرزد
كه می‌نويسد دوستت دارم
تقويمی می‌خواهی‌ام
بی‌حرف و ربطی به كلمات
فقط اعداد
روزها، ماه‌ها، سال‌ها، كارها
اعداد شمارش، اعداد بی‌معني
و همه كلمات عاطفه جا می‌مانند.»

-- نظرات شما --

 

منبع: مجله زنان - نويسنده: آزاده اکبری - تاريخ: شهريور 82

 

BACK TO ARTICLES | BACK TO TOP

Home | Iran | World | Articles | Links | About

Contact | Instant Message | Feedback

This website is optimized for Microsoft Internet Explorer

All external sites will open in a new window

Copyright © 2003 Jabolsa.com | Copyrights | Privacy Policy

Hosted by www.Geocities.ws

1