جابلسا : پايگاه اطلاع رسانی فن آوری اطلاعات و ارتباطات

 

About Links Articles World Iran Home

 

 

Home > Articles > Article

 

منبع: Jamejam Online - نويسنده: مهدی جدی‌نيا - تاريخ: 15 شهريور 82

 

جادوی تصوير

چهره‌های شاخص و بزرگ همواره در طول تاريخ بشريت وجود داشته‌اند و صفحات اين كهنه‌كتاب را رقم زده‌اند، اما هيچ زمانی در تاريخ بشريت نبوده است كه انسان، همانند مرد قرن بيست و يكمی تا اين حد اسير و فريفته چهره‌ها باشد.
انسان امروز در ميان انبوهه‌ای از چهره‌های آشنا و غريبه زندگی می‌كند به نوعی كه اين چهره‌ها حجم عظيمی از زندگی او را به تصرف خود درآورده‌اند؛ چهره‌هايی كه بر صفحه تلويزيون نقش می‌بندند؛ چهره‌هايی كه بر پرده عريض سينما به نمايش درمی‌آيند، چهره‌هايی كه بر روی جلد مجلات و روزنامه‌های مختلف درج می‌شوند و چهره‌هايی كه بر در و ديوار ابرشهرها به نمايش گذاشته می‌شوند، همگی اين انسان شهرزده را محاصره كرده‌اند.

انسان امروز در محاصره رسانه‌هاست؛ رسانه‌هايی كه همه فضاهای او را اشغال كرده‌اند.
راديوها مطبوعات، روزنامه‌ها و تلويزيون‌ها ديگر مجالی برای اين ساكن زمين باقی نگذاشته‌اند.
انسان امروز با رسانه‌ها متولد می‌شود، با راديو رشد می‌كند، با تلويزيون سخن می‌گويد و با سينما راه می‌رود و از اين رو همه واقعيت‌ها و ارزش‌های خود را و حتی آرمان‌هايش را از اين رسانه‌هايی كه تمام زمان‌های انسان را اشغال كرده‌اند، فرامی‌گيرد.
زودباوری و تغافل، گريز از درک و عمق مطالب و تلاش برای باور ساده و زودهنگام عارضه همين سلطه رسانه‌ای است و از همين رو است كه صاحبان زر و ثروت و زور و قدرت تمام هم‌وغم خود را برای تصرف و در اختيار گرفتن رسانه‌ها مصروف كرده‌اند؛ به گونه‌ای كه در جهان امروز كمتر رسانه مستقل و قدرتمندی را می‌توان يافت كه خود را از گزند نفوذ يا كنترل اين گربه‌های چاق، مصون نگاه داشته باشد.
صاحبان قدرت و ثروت، با دست‌اندازی و نفوذ در ساختارهای رسانه‌های اعم از روزنامه‌ها و مجلات يا تلويزيون‌های پرمخاطب تلاش می‌كنند تا هر چه بيشتر خود را به عنوان ناخدای كشتی افكار عمومی جهانيان اثبات كنند.
همه صاحبان رسانه ادعا می‌كنند كه رسانه‌شان مستقل است و آنها فقط در جهت اطلاع‌رسانی و خدمت به مخاطب فعاليت می‌كنند.
آنها ادعا می‌كنند كه فقط به رسالت حرفه‌ای خود ادای دين می‌كنند و حاضر نيستند به هيچ فشاری تن بدهند.
مالكان رسانه‌ای همواره بيان می‌كنند كه هدفشان فقط رساندن اطلاعات درست به مخاطب است، اما به محض اين كه يک اتفاق مهم يا جهانی در سطح جهان روی می‌دهد همه آنها همانند بنگاه‌های تجاری و توزيع‌كنندگان آگهی‌های تبليغاتی و گاه به صورتی احمقانه به توجيه منافع و حركت‌های طرفی خاص مبادرت می‌كنند، جنگ عراق نمونه واضحی از اين هم‌سويی و اتفاق بود.
زمانی كه اولين موشک‌ها به سمت بغداد شليک شد، جهت همه دوربين‌ها به سمت دجله و فرات برگشت، همه خبرنگاران به عراق اعزام شدند.
عده‌ای در شمال، عده‌ای در جنوب، قسمتی در شرق و نفراتی در غرب عراق مستقر شدند. همه به انعكاس رويدادهای جنگ پرداختند، هدف همه يک چيز بود؛ اطلاع‌رسانی شفاف و واقعی.
اما آنچه كه بر صفحه تلويزيون‌ها و مانيتورها نقش بست، نشان داد كه اين اهداف چگونه تفسير می‌شوند و هر رسانه‌ای بنا به ميل صاحبان يا سرمايه‌گذارانش چگونه نسبت به قضايا واكنش نشان می‌دهد.
مرگ و مجروح شدن شهروندان عراقی واقعيتی بود كه از روز آغاز جنگ و حتی تا همين لحظه بی‌وقفه ادامه دارد، اما كمتر رسانه و خبرگزاری بود كه به جديت نسبت به درج واقعيات و خسارات شهروندان از خود واكنش نشان دهد.
بسياری از رسانه‌ها ترجيح دادند تا به بازنمايی فيلم‌های سينمايی بپردازند و سعی كنند هر چه بيشتر صحنه‌هايی شبيه به انفجارهای هاليوودی و تخريب‌های بزرگ را فيلمبرداری و به مخاطبان خود عرضه كنند.
به‌ مدت‌ چند هفته، تكان‌دهنده‌ترين‌ و جنجالی‌ترين‌ نمايش‌ تلويزيونی‌ جهان‌ عمليات‌ حمله به عراق‌ بود؛ چيزی‌ شبيه‌ به‌ سريال‌های اكشن و پرزدوخورد آمريكايی و البته با چند صدنفر كشته‌ بيش‌تر.
بمب‌ها همچون‌ آتش‌بازی‌ فيلم‌های انيميشن‌ ديزنی‌ در بغداد منفجر می‌شدند؛ تفنگداران‌ دشمن‌ فرضی‌ را از پا درمی‌آوردند و خبرنگاران گيج‌ومنگ‌ كنار آن‌ها به‌ پيش‌ می‌رفتند و گزارش‌های‌ همه‌پسند می‌فرستادند.
شبكه‌های‌ خبری تلويزيونی‌ از خبرنگارانشان‌ می‌خواستند تمام‌ جزئيات‌ جنگ‌ را توضيح‌ دهند و از اين‌ رو، مزخرفات‌ بود که‌ پشت‌ سر هم‌ می‌آمد و خبرنگاران‌ پيشاپيش‌ جمله‌ای را تكرار می‌كردند.
پس‌ از آن‌ نمايش‌ سه‌ هفته‌ای، مردم جهان نمايش‌ جديدی با عنوان روز آزادی‌ را تماشا كردند: مجسمه‌های صدام سرنگون‌ می‌شد و مردم‌ شادی‌ می‌كردند؛ غارتگران‌ شيشه‌ها را می‌شكستند و وسايل‌ را می‌دزديدند؛ و به قول روزنامه‌نگاران آمريكايی، بغداد همچون‌ لس‌آنجلس‌ زمان‌ شورش‌ سياهان‌ شده‌ بود.
در ميانه‌ اين‌ هياهو، يافتن‌ خبرهای‌ واقعی‌ خيلی‌ مشكل‌ بود. كم بودند شبكه‌هايی كه تصاوير متعددی از غيرنظاميان‌ مجروح، بيمارستان‌های‌ مملو از زخمی‌ و مقامات‌ نااميد صليب‌ سرخ‌ را نشان می‌دادند و در مورد فاجعه‌ای‌ انسانی‌ هشدار می‌دادند.
در حاليكه شبكه‌های آمريكايی دوست داشتند به جای پخش اين تصاوير به صيد صحنه‌هايی بپردازند كه در آن عراقيان‌ جوان‌ پرچم‌ امريكا را با عكس‌های ستارگان سينمای هاليوود تكان می‌دادند.
تصاويری اين چنين كه‌ تركيبی‌ از سياست‌ و فرهنگ‌ عامه سينمايی‌ بود، تأكيدی‌ بود بر اشارات‌ رسانه‌ها بر شباهت‌های‌ اين‌ جنگ‌ و برخی‌ حوادث‌ و شخصيت‌های‌ سينمايی.
اگر بپذيريم كه در ساليان اخير واقعيت و سينما در هم تنيده شده‌اند می‌توان به مستند بی‌بی‌سی نيز اشاره ای داشت كه در آن به صدام و بدل‌های او و تفاوت‌های چهره صدام با بدل‌هايش كه توسط يک كارشناس و توسط ابركامپيوترها تصوير شده است اشاره كنيم.
صدام با بدل‌هايی متفاوت و گوناگون آنقدر پيچيده است كه كمتر كسی می‌تواند او را از بدل‌هايش تشخيص دهد و از همين رو شايد يافتن او مانند پيدا كردن سوزن در انبار كاه باشد به گونه‌ای كه حتی كشتن و مرگ صدام خود به آغاز بی‌سرانجامی از بازی موش و گربه بدل شده و به عنوان دست‌مايه‌ای جالب برای فيلمسازان و سناريونويسان هاليوودی تبديل شود.

 

منبع: Jamejam Online - نويسنده: مهدی جدی‌نيا - تاريخ: 15 شهريور 82

 

BACK TO ARTICLES | BACK TO TOP

Home | Iran | World | Articles | Links | About

Contact | Instant Message | Feedback

This website is optimized for Microsoft Internet Explorer

All external sites will open in a new window

Copyright © 2003 Jabolsa.com | Copyrights | Privacy Policy

1
Hosted by www.Geocities.ws