منبع: ir.mondediplo.com - نويسنده: Francis PISANI - برگردان: ميترا شعبانی - تاريخ: اوت 2003 |
میگويند که نخستين قربانی جنگ همانا حقيقت است، اما آيا پديدهی اينترنت ناقض اين گفتار نيست؟ اين شبکهی جهانی اکنون دستيابی به حقايقی ديگر و نظرياتی متفاوت را امکانپذير ساخته است. مطالعاتی که اخيرآ در زمينهی استفاده از اينترنت در آمريکا در دوران جنگ عراق صورت گرفتهاند نشان میدهند که "۵۵% از مردم اين کشور در اين رابطه با يکديگر نامههای الکترونيکی ردوبدل کرده و تعداد قابلتوجهی از آنان به منابع اطلاعاتی ديگری خارج از چهارچوب رسانههای سنتی رجوع کردهاند. مراجعهی آمريکايیها به سايت "BBC، که در انعکاس بیطرفانهی اخبار از اعتبار نسبی بيشتری برخوردار است، "۴۷% افزايش يافته است، و اين افزايش در مورد سايت گاردين، که موضع تندتری عليه جنگ دارد، "۸۳% بوده است. هواداران پروپاقرص اينترنت، به کمک بلاگها، اغلب به اطلاعاتی دست يافتهاند که رسانههای بزرگ سعی در پنهان کردنشان داشتند. اما يک بلاگ دقيقآ چيست؟ |
بلاگ مخفف وبلاگ
است که میتوان
آنرا "يادداشتهای روی شبکه" خواند. واژههای جديدی که يکراست
از ايالات متحده میآيند، اغلب عادات زبان
شناختی ما را دچار اختلال میکنند، اما اين واژهها بعضآ نمودار
پديدههايی براستی نوين هستند. بلاگها عبارتند از روزنامههای شخصی روی شبکهی اينترنت که با برنامهی سادهای اداره
میشوند
که به کمک آن میتوان متنی را روی رايانه تايپ نمود و
سپس با اتصال به اينترنت آنرا بلافاصله روی يک صفحهی وب که
بدين منظور تهيه شده است، منتشر کرد. بلاگها عامدانه اطلاعا ت
عينی و عقايد شخصی را با هم آميخته و اغلب با يک لينک به منبع
اصلی، يک بلاگ ديگر و يا مقالهای که بلاگنويس مزبور مورد
تحليل قرار داده و يا مايل است آنرا به مخاطبين خود معرفی کند،
همراهند. پيدايش نخستين بلاگی که رسمآ به اين نام شناخته شد به
"۷ اکتبر "۱۹۹۴ باز ميگردد و به ديو وينر، برنامهريز و مبتکر
يکی از رايجترين نرمافزارهای
اينترنت (مانيلا) ، نسبت داده میشود.
بلاگهای جنگی، يا "يادداشتهای
جنگ" پس از
"۱۱
سپتامبر و به ابتکار مفسرين محافظهکاری بوجود آمدند که خواهان برخوردی به
مراتب وطنپرستانهتر از رسانههای بزرگ، که زياده از حد "ليبرال"، يعنی چپ، ارزيابی
میشدند، به اين فاجعه بودند. اما
منازعهی اخير عراق باعث شد که بلاگ مفهومی
کلیتر پيدا کرده و
سر انجام اين واژه عمدتآ برای ناميدن بلاگهای مربوط به جنگ
عراق بکار گرفته شد.(۱)
مشهورترين اين بلاگنويسهای جنگی
يک عراقیست به نام مستعار "سلام پاکس"
(صلح در زبان عربی و لاتين)(۲). او با نثری گزنده، نخست صدام حسين، سپس بمبارانها و اکنون بويژه
اشغالگران آمريکايی را به باد انتقاد قرار گرفته و در مقايسه
با اکثر خبرنگاران خارجی، تصويری به مراتب ملموستر از زندگی در بغداد، قبل، در حين و بعد از تهاجم نظامی
آمريکا ارائه میدهد. وی ابتدا متهم شد که مأمور ديکتاتور مخلوع است وسپس مأمور سي.آي.ا. خوانده شد، اما طراوت نگاه او به قضايا چنان با
استقبال روبرو شده است که کموبيش باعث اشباع سايتی که بلاگهای او
را پخش میکند، گشته است. بزرگترين رسانههای جهان
مقالاتی را به وی اختصاص دادهاند. روزنامهی گاردين چاپ لندن
به تازگی او را بعنوان وقايعنگار برای دو مقاله در ماه استخدام
کرده است.
روزنامهنگاران متعددی نيز، در داخل و يا خارج عراق، بلاگ جنگی خودرا بهراه انداختهاند. بطور مثال، سايت کوين، از سي.ان.ان.، که سرانجام ناچار شد که بهدستور کانال خود، آنرا متوقف نمايد.
بلاگهای جنگی ديگری نيز تلاش کردهاند
تا حتیالامکان اطلاعات
خود از اين منازعه را گردآوری کنند. سايت
"Blogs of war از آن
شمار است که پس از فراخوان مردم به تشکل در حمايت از سربازان
و برگزاری تظاهرات طرفداری از آمريکا (در ايالات متحده) و "ضد فاشيستی"، اکنون به انتقاد از تظاهرکنندگان
عليه گروه هشت پرداخته است. از سوی
"ديگر
cc : Warblogs مراجع اينترنتی که حاوی مقالات گوناگون در مورد جنگ هستند و نيز "بهترين بلاگهای جنگی" را در سايت خود گردآوری کرده است.
با اين وجود نبايد در رابطه با اهميت اين پديده دچار توهم شد.
تعداد خوانندگان بلاگها آنقدرها هم قابلتوجه نيست. گزارشی از
"Pew
Center نشان میدهد که:
"بلاگها مورد توجه فزايندهی تعداد محدودی از اينترنوتها بوده، اما هنوز برای اکثريت
مراجعين اينترنت، منبع اصلی اطلاعات و تفسير اخبار به حساب نمیآيند. تنها چهار درصد
از آمريکايیهايی که به اينترنت دسترسی دارند در پی
اخبار و نظريات تازه به بلاگ رجوع میکنند
و کل تعداد آنان چنان ناچيز است که نمیتوان از آن به نتيجهگيریهای آماری قابلاتکائی برای تحليل طيف مراجعين بلاگها، رسيد."(۳)
اين گزارش مدعی است که اينترنت بهويژه بعنوان ابزاری برای دستيابی به منابع گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است (و
اين در حالیست که در ايالات متحده، اينترنوتها در مجموع بيش از
ساير اقشار مردم هوادار جنگ بودهاند). در عين حال گزارش حاکی از آنست که: "مخالفين جنگ در رجوع به بلاگها پيگيری بيشتری از هواداران آن از خود نشان دادهاند."
خانم راس ميفيلد، رئيس
"Social Text، شرکتی که نرمافزاری برای توسعهی شبکههای اجتماعی توليد می کند، با اتکاء به گزارش
"Pew
Center، تعداد بلاگنويسان
را بالغ بر سه ميليون نفر تخمين میزند. آنان در مه
"۲۰۰۱ قريب به
"۵۰۰۰۰۰
نفر بوده و يکسال بعد تعدادشان به يک ميليون میرسد. سايت
"Blogger.com، که هم سايت
و هم برنامهی نشر اينگونه روزنامههاست و اخيرآ توسط
"Google
خريداری شده است، بيش از يک ميليون مشترک دارد. تنها شاخهی برزيلی آن بيش از
"۳۰۰۰۰۰ عضو دارد...
وزنه و اهميت بلاگها تا حدی به نفوذ آنان بر روزنامهنگاران
وابسته است. آنان اکنون ديگر رسانهها را وادار ساختهاند تا
قضايايی را که سابقآ "درز نمیکردند"، مانند سخنان نژادپرستانهی
رئيس سابق نمايندگان اکثريت جمهوریخواه در سنا، ترنت لات، که به استعفای وی در پائيز
"۲۰۰۲ انجاميد، نيز از نظر دور
ندارند.
دان گيلمور، واقعهنگار شناختهشدهی سان خوزه مرکوری و
نويسندهی نخستين بلاگی که از جانب يک روزنامهنگار روی سايت
روزنامهاش گذاشته شده است، به نوبهی خود معتقد است که "بلاگهای جنگی پاسخگوی نيازی
اساسیاند: آنان سيل دادهها را از
صافی گذرانده و به ما امکان میدهند تا به مهمترين عناصر آنان
دست يابيم." با اين وجود بلاگهای جنگی تنها بخشی ناچيز از
پديدهای به مراتب وسيعترند.
چرا که اکنون بلاگها جزو اموال عمومی
به حساب میآيند. رسانههای بزرگی
چون گاردين(۴)،
MSNBCد(۵)
آنهارا منتشر میکنند و
آنان ،هر يک در زمينهی خود، عبارتند از روزنامههای شخصی،
دفاتر (ترجمهی عينی " log")، يادداشتها و يا ترکيبی از همهی اينها که علاقهمندان آن روزبهروز، و يا حتی ساعت به ساعت،
مینويسند
و میتوانند فردی
و يا جمعی باشند.
فرم اين وسيلهی بيانی هنوز در تکاپو و در جستجوی خويش، در مرز
ميان حيطهی خصوصی و عمومی قرار داشته و با پيدايش، بطور
مثال، فوتوبلاگ و يا موبلاگ، بلاگهای متحرکی
که میتوان به
آنان صدا، تصوير و يا متونی از نوع
"SMS از طريق يک تلفن همراه،
افزود، روزبهروز پيچيدهتر
میشود. لحن شخصی و حضور لينکها
که امکان دستيابی مستقيم به منابع مورد اشارهی نويسنده _ با
افشاگری متقابل _ را فراهم میآورد،
بیترديد دو وجه مشخصهی عمدهی پديدهای
هستند که اکنون بلاگ خوانده میشود (و
میتوان
گفت که به تعداد بلاگنويسان، اشکال گوناگون دارد)
اين پديده عينآ در چهارچوب آنچه شاخص اصلی شبکهی
اينترنت محسوب میشود جای
میگيرد: ارتباط جمعی
"many to many" يا افقی،
مانند پيامرسانی الکترونيکی و پيامرسانیهای لحظهاي. در اين
رابطه آنچه که بسيار مهم است نه روند "نابودباد فاصلهها"
بلکه ايجاد ارتباطاتی غنی ميان افرادیست
که يکديگر را نمیشناسند. بلاگ همانا نشر عمومی
اين ارتباطات است. اين امر، اين پرسش را مطرح میکند که آيا بلاگنويسها نيز به نوعی روزنامهنگار هستند؟
نخستين اختلاف عمدهی آنان با روزنامهنگاران سنتی، فقدان يک
نگاه بيرونی به مقاله قبل از انتشار آن است. اين نتيجهگيری کنفرانسی در مدرسهی روزنامهنگاری دانشگاه برکلی در
"۱۷ سپتامبر
"۲۰۰۲ است. از منشی هيئت تحريريه خبری نيست. اما، از فضائل
روند کنش متقابل آنست که خوانندگان میتوانند کمک کنند. به روايت
خانم مگ هوری هان، بنيانگذار
"Blogger.com" آنان برای من ميل میفرستند تا غلطهای املائی مرا اصلاح کنند".
پل گرابوويچ که کلاسهايی در مورد بلاگ در دانشگاه برکلی دارد،
معتقد است که "در مجموع کار بلاگنويسان شباهت زيادی به
رپرتاژدارد"، حتی اگر از نظر فرم به کار سرمقالهنويسان يا
واقعهنگاران نزديکتر است. به گفتهی دان گيلمور "بلاگها در
چهارچوب مکانيزمی جای میگيرند که به روزنامهنگاری
ختم میشود".
وی همواره تکرار میکند که: "اطلاعات مجموعهی خوانندگان،
شنوندگان و بينندگان ما به مراتب بيش از اطلاعات ماست". در اين
رابطه وی از اين شيوهی روزنامهنگاری پخته و "مکالمه"وار،
در مقايسه با روشهاي" خشک آکادميک"
، دفاع میکند. اسکات
روزمبرگ، سردبير سايت
"Salon.com ، معتقد است که بلاگها از "نوعی اقتصاد نفس"
تبعيت میکنند
. نشر انديشه فرد و دريافت واکنش ديگران باعث میشوند که " احساس خوبي" به وی دست دهد.
به نظر استيون جانسون، مدير سابق مجله اينترنتی "مرحوم"، فيد،
"انقلاب واقعی که ظهور کهکشان بلاگ به ما وعده میدهد، هيچ
ارتباطی به روزنامهنگاری ندارد. قضيه عبارتست از ادارهی معلومات". وی
میافزايد : "جاذبهی بلاگها درست در آنست که
کار آنها روزنامهگاری نيست".
به بلاگها نبايد زياده از حد اعتماد کرد. در مورد آنان بايد
بيش از روزنامههای سنتی
که میدانيم قادرند دروغ بگويند و يا
مرتکب اشتباه شوند، محتاط بود. در بلاگ امکان اشتباه بازهم
بيشتر است. اما لينکها
به خواننده امکان میدهند تا به منابع
اصلی (که بايد همواره آنان را کنترل کرد) مراجعه کند و اين
امر يک عامل مهم اعتبار بلاگهاست .
تب جديد بلاگ آنچنان بالا گرفته است که ديو وينر با مارتين
نيزنهولتز شرطبندی کرده است که اينان تا پنج سال ديگر نفوذی بيش از معتبرترين مطبوعات خواهند داشت. وی
مدعیست که "به
تدريج رسانهها دچار تحولاتی چنان عميق خواهند شد که افراد
مطلع برای کسب اطلاعات به بلاگهای آماتور مورد اطمينان خويش
رجوع خواهند نمود". ديو وينر معتقد به از ميان رفتن روزنامهها
نيست، وی به شناخت تازهای از محيط زيست رسانهای که در اثر
ارتباطات افقی پديد آمده است، علاقهمند است.
دنيای تجاری نيز بلاگ را کشف کرده است.
"Ideactif شرکت مستقر در
کبک که کار آن طراحی سايتهای وب است، در ژانويهی
"۲۰۰۰ ، يک
وبلاگ جمعی باز کرد. مسئولين آن مینويسند:
"
ما بطور دائم به شبکه متصل هستيم و اغلب، در آن اطلاعاتی میيابيم
که میتوانند
مفيد بهنظر رسند، مارا به تفکر وادارند و يا تنها سرگرمکننده
باشند. وبلاگ ابزاری برای تقسيم معلومات به شکلی مختصر
و مفيد است".
بلاگها
میتوانند برای تقسيم معلومات در بطن يک شرکت نيز بکار
روند. به گفتهی خانم امی وهل، مشاور امور رايانهای، آنان "شيوهای مطلوب برای تشريک مساعی
کارمندان در ابزار تحقيق، تحليل و گزينش اطلاعات میباشند".
از اين مرحله تا رسيدن به اين باور که از آنان میتوان پول هم
درآورد، گامی بيشتر فاصله نيست. آندرو سوليوان، شناختهشدهترين بلاگنويس حاضر، اذعان دارد که "تعداد بازديدکنندگان
بلاگ وی از
"۸۰۵۰۰۰ در مارس
"۲۰0۰ ، به
"۱۸۸۰۰۰۰۰ در مارس
"۲۰۰۳
افزايش يافته است".
چنين پديدهای از ارزش مالی
برخوردار است. بیترديد برای شخص او در اين رابطه نبايد زياد هم دچار
توهم شد اگر گفتهی کلی شرکی، تحليلگر اينترنت را باور کنيم.
انتشار متون سنتی هم بدليل کاری که صرف آن میشود و هم بدليل
گزينشی (منبع ناياب) که بدنبال دارد، ايجاد ارزش میکند. اما
شبکه بطور عام و وبلاگها
بطور خاص در جهت مخالف اين روند عمل میکنند: "آنان برای توزيع متون نوشتاری، ابزاری چنان کارا
هستند که انتشار را به مشغلهای فاقد ارزش مالی بدل ساختهاند".
بلاگنويسهای
موفق میتوانند اندکی روی آگهی
حساب کنند، حمايت يک آگهیدهنده و يا قدری کمک مالی داوطلبانه، اما شهرت آنان
ثمرهی مالی بيشتری خواهد داشت اگر به انتشار و يا مقالاتی در
يک روزنامهی سنتی بپردازند. و اما روزنامهنگاران حقوقبگيری
که يک بلاگ نيز دارند، به ندرت بابت آن پول دريافت میکنند.
آيا اين امر تا اين حد ناگوار است؟ ابدآ. به گفتهی شرکی: "زوال
ارزش همان چيزیست که وبلاگها
را تا اين حد مهم میسازد.
ما طالب جهانی هستيم که در آن برای نوشتن بیمحابا، نيازی به
کمک و يا مجوز نباشد". هر بلاگنويسی در وهلهی اول جمع محدودی
از دوستان و همکاران خويش را مخاطب قرار میدهد "که در آن شرکت
در گفتوگو همانا پاداش اصلی اوست". آنان ايجاد شبکهی تازهای از روابط اجتماعی را امکانپذير
میسازند.
بدينسان
بلاگها بعنوان يک شکل روايتی خاص اينترنت تجلی
میکنند. آنان، با قدری از خود شيفتگی، در عين حال تاريخ جمعی و
نيز پارهپارهی
جهان معاصر را نقل میکنند. اگر روزنامهنگاران چرکنويس
تاريخ را مینويسند،
بنظر میرسد
که بلاگنويسها(۶)
فضايی برای يادآوری لکنتهای
آن يافتهاند...
پاورقیها:
1- http://www.blogsofwar.com .:. http://www.warblogs.cc
2- http://dear_raed.blogspot.com
3- http://www.pewinternet.org/reports/pdfs/PIP_Iraq_War_Report.pdf
4- http://www.guardian.co.uk/weblog
5- http://www.msnbc.com/news/809307.asp
6- http://www.blogger.com .:. http://www.movabletype.org
منبع: ir.mondediplo.com - نويسنده: Francis PISANI - برگردان: ميترا شعبانی - تاريخ: اوت 2003 |
Home | Iran | World | Articles | Links | About Contact | Instant Message | Feedback This website is optimized for Microsoft Internet Explorer All external sites will open in a new window Copyright © 2003 Jabolsa.com | Copyrights | Privacy Policy |