جابلسا : پايگاه اطلاع رسانی فن آوری اطلاعات و ارتباطات

 

About Links Articles World Iran Home

 

 

Home > Articles > Article

 

منبع: www.e-resaneh.com - نويسنده: عباس محمدی‌اصل

 

جامعه در عصر اطلاعات

مقدمه

اگر در عصر كنونی، مراد از جهانی شدن را گستردگی مناسبات پيچيده اقتصادی، سياسی، اجتماعی و فرهنگی دول و جوامع سازنده نظام معاصر بينالمللی در راستای غلبه بر فواصل فضايی و زمانی و رابطهای تعبير كنيم در اين صورت میتوانيم دو نكته بلافصل را استنتاج نماييم. نخست آن كه در جهان فعلی «اگر دولتها نخواهند قدرت خود را كاملا در زمينه فرهنگ، ارتباطات و اطلاعرسانی به كار گيرند… ديگر قادر به اعمال سياستهای ملی نخواهند بود» (Lacroin & Trembluy, 1997: 113). از سوی ديگر، دومين استنتاج از قضيه فوق آن است كه سياستهای ملی هم از شناسايی مولفهها، كارگزاران، ساخت و كاركرد جامعه اطلاعاتی چونان وجه جديد نظامهای اجتماعی معاصر مايه میگيرد و در واقع بدون اتكا به چنين شناختی، سياستهای ملی راه به جايی نمیبرند.
بر اين پايه در مقاله حاضر می
خواهيم بدانيم اولا جامعه اطلاعاتی چگونه جامعهای است و در اين عرصه، فحوای مولفه اطلاعات و كارگزار تكنولوژی اطلاعرسانی چه میتواند باشد؟ ثانيا جامعه اطلاعاتی از چه اجزای ساختی و مقتضيات كاركردی برخوردار است؟ و ثالثا گفتمانهای تحليلی معطوف به ساخت و كاركرد جامعه اطلاعاتی را در قالب چه دستهبندیهايی میتوان به نقد و سنجش گذاشت. در نهايت نيز كوشش نوشتار حاضر بر آن است كه تصويری مجمل از ادراک جامعهشناختی نسبت به جامعه اطلاعاتی و ابعاد آن استنتاج و ترسيم نمايد.

تعريف جامعه اطلاعاتی

جامعه اطلاعاتی (information society) بر پايه تكنولوژیهای ارتباطی و اطلاعرسانی معطوف به خواست انسانی، عهدهدار بازتوليد سازمانيافته ساخت سرمايهداری جهانی معاصر است. به ديگر سخن، جامعه اطلاعاتی چونان مخلوق و خالق نظام سرمايهداری جهانی نو، فضايی عمومی جديدی را بر اساس ارتباطات الكترونيكی و فرايندهای اطلاعرسانی پی میافكند تا از اين طريق حيات خود و نظام مخلوق و خالق خود را به اتكای گسترش علم، پيوند اطلاعات و عمل، تعميم كاربرد نظامی اطلاعات به همه حوزههای زندگی از حيث كارايی و صرفه اقتصادی، تحول مشاركت اجتماعی، افزايش تكثر فرهنگی، تجديد مهارت كاری و نه مهارتزدايی از آن (Zuboff, 1988) ارتقای نگرشها و غنای منافع، تغيير مناسبات طبقاتی، تعميق امكان تنازع و ستيزه عقلانی گروهها و حكومتها و رشد جنبشهای جمعی مستدام دارد و طرحی نو از خلقت در افكند.
در اين نگرش به جامعه اطلاعاتی چند فرض اصولی وجود دارد كه بی
توجه به آنها نمیتوان چنين تعريفی را به شكل موضوعه در نظر آورد. نخست میتوان همچون مامفورد (Mumford, 1934) گمان داشت كه در جامعه اطلاعاتی انسان بر تكنولوژی و ساير شرايط اجتماعی تابع و متبوع يا سابق و مسبوق آن حاكم است و قادر است آن را شكل دهد، تقويت كند و برای ثروتمندی و قدرتمندی و در يک كلام برای بهروزی از آن منتفع گردد. به بيان ديگر، از اين منظر، توجه به امكان حضور و مداخله اراده خلاق آدمی برای بازسازی و نوسازی جامعه اطلاعاتی در راستای رفع نيازها و اهداف فردی و جمعی ضرورت دارد و همين امر توجه به ساخت و كاركرد خردهنظامهای اين جامعه يعنی نظام ارگانيسمهای رفتاری، نظامهای شخصيتی، نظامهای اجتماعی و نظام الگوهای رفتاری را حتمی و بلكه واجب میسازد. ثانيا جامعه اطلاعاتی به نحو متقارن با اين خردهنظامها، از خردهنظامهای كلان اقتصادی و سياسی و اجتماعی و فرهنگی نيز تشكيل شده است و لذا در آن تعين يكسويه عمودی يا افقی اقتصاد و تكنولوژی مطرح نيست. به همين جهت نيز هر چند لش و يوری (Lash , & Urry, 1987, 1994) و اوفه، (Offe, 1985) به تغييرات حادث در اقتصاد و سياست و جامعه و فرهنگ نظام اجتماعی اطلاعاتی نگريستهاند اما اين تغييرات را به لحاظ تعينگرايی غالبا به عنوان نوعی سازماننيافتگی نظام سرمايهداری تعبير كردهاند تا تجديد سازمان نظام سرمايهداری. ثالثا مناسبات سيبرنتيكی خردهنظامهای اجتماعی جامعه اطلاعاتی بر حسب كنترل اطلاعاتی انرژی بدان سو ميل میكند كه تعاملاتی به هم پيوسته و همبسته ميان خردهنظامهای اجتماعی اين جامعه برقرار كند تا جايی كه همچون فين برگ ( Feenberg, 1991) میتوان گفت در اين جامعه، تكنيک به مثابه ابزاری اقتصادی است كه انسانها قادرند آن را فعالانه، ولی تحت كنترل فرهنگ و در راستای تحقق اهداف سياسی به كار گيرند. در اينجا شايان ذكر است كه اين فرض، رای پستمدرن بودريار (Baudrillard, 1993) را مبنی بر اينكه تكنولوژی و نه روابط اقتصادی ـ اجتماعی اصل جديد سازماندهنده جامعه است بر نمیتابد و سرانجام همآواز با كلنر (Kellner, 1989 a,b) میتوان مدعی شد كه جامعه جهانی جديد، نوعی جامعه فن سرمايهدارانه است كه عليرغم جامعه سرمايهداری كلاسيک و تاكيدات آن بر نقش تكنولوژی و برتری روابط توليد سرمايهای و انباشت سرمايه و توليد و توزيع و مصرف مسلط بر قلمروهای سياسی و اجتماعی و فرهنگی، به تغيير شكل جامعه سرمايهداری به وجهی میانديشد كه در آن تكنولوژی نه برای سلطه بر ساير خردهنظامهای اجتماعی، كه برای اعتلای آزادی فرهنگی انسان اجتماعی، شيوههای جديد سازماندهی اقتصاد و سياست و اجتماع و فرهنگ را تمهيد میكند.

مولفه‌ها و كارگزاران جامعه اطلاعاتی

چنانچه از نام جامعه اطلاعاتی بر میآيد مهمترين مولفه اين جامعه، اطلاعات و مهمترين كارگزار آن، تكنولوژی اطلاعرسانی است. از اين نگره، اطلاعات عبارت از هر شكل ثبتشده يا نشده از دانش منتشره يا دريافتی راجع به موضوع يا محيطی ويژه است كه برای استفاده جويندگان بالقوه و بالفعل، متناسب و آماده میگردد. اطلاعرسانی نيز عبارت از مجموعه كنشها، تعاملات و پويشهای مربوط به توليد، گردآوری، پردازش، پخش، توزيع، مصرف، انتقال و مديريت اطلاعات است كه با افزايش امكان مبادله اطلاعات و رشد آگاهیها و قابليتها، تسهيل تصميمگيری و ضرورتا رشد بهرهوری را دامن میزند. در اينجا توليد اطلاعات ناظر به فرايند عرضه اطلاعات قابلدسترس به شكل محصولات مكتوب و مضبوط است كه بهرهگيران نظام اطلاعاتی يعنی اشخاص بالقوه و بالفعل مراجعهكننده با اطلاعات توليدی يا موجود در شبكه اطلاعرسانی را منتفع میسازد. به همين سان، شبكه اطلاعرسانی متضمن مجموعه مراكز اطلاعرسانی ملی و منطقهای و بينالمللی است كه به مبادله مشروط اطلاعات با يكديگر میپردازند. در اين فرايند اطلاعرسانی نيز سه عنصر مضمون، محمل و كاربرد بسيار حائز اهميت دارد. از اين زاويه در واقع مضمون، تبلور دانش پديدآورنده است و بواسطه متناسب سازی، قابليت بازيابی اطلاعاتی میيابد؛ محمل، وسيله يا مجرای انتقال پيام يا انديشه است و كاربرد، حاكی از مجموعه عوامل تمهيدكننده قابليت دريافت مضمون متكی به محملی خاص برای استفادهكنندگان است.
در اين ميان اطلاع
رسانی ملی، مهمترين ركن شبكه اطلاعرسانی را تشكيل میدهد. نظام اطلاعرسانی ملی، مجموعه هدفمندی از عناصر مادی (نهاد ملی اطلاعرسانی، نيروی انسانی، تجهيزات، سختافزار، متون و مدارک) و غيرمادی (قوانين، مقررات، آييننامهها، استانداردها، ضوابط و شرايط مورد توافق) است كه در جهت تحقق اهداف نظام اطلاعرسانی به تعامل و سازگاری میرسند. افزايش حجم اسناد و پيچيدگی آنها، رشد امكانات بهرهگيری از اين اسناد، افزايش استفاده از اطلاعات، دگرگونی روش كار با اسناد و هماهنگی سياستهای ملی اطلاعرسانی از مهمترين ضرورتهای تشكيل نظام ملی اطلاعرسانی است و در اين راستا نظام مزبور كاركردهايی چون شناسايی و رفع نيازهای ملی اطلاعرسانی، تضمين وجود و امكان دسترسی به اطلاعات، ذخيرهسازی اطلاعات و گردآوری و روزآمدسازی اطلاعات و تهيه استانداردها و استراتژیهای همسازی نظام اطلاعرسانی ملی و بينالمللی را بر میآورد. به اين ترتيب روشن است كه تدوين سياستهای اطلاعرسانی، ايجاد انگيزه استفاده از اطلاعات در كاربران بر پايه سنجش نيازهای آنان، ترويج عادت مطالعه و تحليل منابع اطلاعاتی موجود بر حسب نيازهای منابع انسانی نيز از عمدهترين اهداف نظام ملی اطلاعرسانی به شمار میآيد.

ساخت جامعه اطلاعاتی

با الهام از پارسونز، ساخت جامعه اطلاعاتی در سطوح خرد و كلان و با فرض كنترل سيبرنتيكی انرژی توسط اطلاعات، در قالب ذيل قابل پيگيری است:
در سطح اول چنين تحليلی به نظر می
رسد كه جامعه اطلاعاتی مبتنی بر اقتصاد اطلاعات يا به عبارتی صنايع اطلاعاتی است. اصلیترين اين صنايع نيز با تاكيد بر توليد ناخالص ملی (GNP) عبارتند از نهادهای آموزشی (مدارس، كتابخانهها، دانشكدهها)، وسايل ارتباط جمعی (راديو و تلويزيون، تبليغات)، ماشينهای اطلاعاتی (كامپيوتر، آلات موسيقی)، خدمات اطلاعاتی (قانون، بيمه، دارو، درمان) و ساير فعاليتهای اطلاعاتی (تحقيق و توسعه، فعاليتهای غيرانتفاعی). در هر حال اين جامعه از «اقتصاد مبتنی بر كالا… به اقتصاد مبتنی بر دانش انتقال يافته است» (Drucker, 1969: 247) و «ويژگی ممتاز آن… نيز اين است كه در آن دانش و سازمان، خالق اصلی ثروتند». (Karunaratne, 1986: 52). در اين بين برای نمونه «ايالات متحده آمريكا اكنون دارای يک اقتصاد اطلاعاتی است» (porat, 1978:11) كه صنايع اطلاعاتی آن يا موجد اطلاعات جديدند يا اطلاعات جديدی را مخابره میكنند. از سوی ديگر، حلقه نهادينه واسط ميان اقتصاد و نظام ارگانيسم رفتاری در چنين جامعهای، تكنولوژی است. از اين منظر، جامعه اطلاعاتی مبتنی بر نوآوریهای فنی به وجهی است كه پردازش، ذخيرهسازی و انتقال اطلاعات را به كليه عرصههای زيست جمعی بسط میدهد. در اين جامعه «مسئله اصلی، كاهش شگفت قيمت كامپيوتر و افزايش حيرتانگيز قدرت و كاربرد آن در هر جا و همه جاست» (Office of Technology Assessment; 1990: 45) . وانگهی در اين جامعه بر بركت تلفيق ارتباطات راه دور و محاسبهگری، سازمانها و نهادها و افراد به لحاظ مبادله اطلاعات با يكديگر مرتبط میشوند. به ديگر سخن، در اين جامعه «انقلاب كامپيوتری… تاثيری شديد و قطعی دارد و هيچ شانی از شئون زندگی را بینصيب نمیگذارد» (Evans, 1979:13)؛ تا جايی كه در مقايسه اين تاثيرگذاری ميان ادوار تاريخی میتوان گفت «در اين جامعه، تكنولوژی كامپيوتر برای عصر اطلاعات مانند مكانيزاسيون برای انقلاب صنعتی نمودار شده است» (Naisbit, 1984: 28). سرانجام، در همين سطح اگر نظام ارگانيسم رفتاری را حامل نقشهای شغلی تلقی كنيم میتوانيم بگوييم كه جامعه اطلاعاتی از «روشنفكران و زبدگان فنی تشكيل شده است» (Gouldner, 1979:53). به ديگر سخن، جامعه اطلاعاتی از برتری مشاغل اطلاعاتی (كارمندان، معلمان، وكلا) نسبت به مشاغل غيراطلاعاتی (كارگران صنايع و معادن) برخوردار است. هر چند در اين حيطه «طبقهبندیهای كار كه مشمول عناوين مختلف میگردند، اغلب بینهايت ناهمگنند» (Miles, 1991:1917) ليكن در چنين جامعهای «تنها اقليتی كاهنده از نيروی كار در كارخانه زحمت میكشند... و بازار كار اينک به وسيله كاركنان اطلاعاتی كه زندگی خود را از راه دسترسی به اطلاعات لازم جهت انجام امور میگذرانند تسخير شده است» (Stonier, 1983:7-8). اضافه بر اين، هر چند دستهبندی كاركنان اطلاعاتی از سلسله مراتب و ديگر ويژگیهای اجتماعی آنان چيزی نمیگويد و همچنين «تعيين اينكه دقيقا چه كسی كاركن اطلاعاتی هست و نيست موضوع خطيری مینمايد» (Porat, 1978:5) ليكن در يک نگاه اجمالی میتوان كاركنان مزبور را به اتكای مشاغل آنان به سه دسته تقسيم كرد: «دسته اول شامل كاركنانی میشوند كه نتيجه كار آنها به صورت فعاليت اوليه، توليد و فروش دانش است. اين دسته شامل دانشمندان، نوآوران، معلمان، كتابداران، روزنامهنگاران و مولفان میشود. دومين طبقه اصلی كاركنان نيز شامل آنهايی است كه اطلاعات را جمعآوری و منتشر میكنند. اين كاركنان اطلاعات را در شركتها و بازارها حركت میدهند و به علاوه، اطلاعات بازار را جستجو، هماهنگ، طرحريزی و پردازش میكنند. در اين دسته مديران، منشیها، كارمندان و بطور كلی دلالان و ماشيننويسان قرار میگيرند. آخرين طبقه نيز شامل كاركنانی میشود كه دستگاهها و تكنولوژیهای اطلاعاتی مقوم دو فعاليت قبلی را اداره میكنند. اين دسته هم شامل كاربران كامپيوتر، نصابان تلفن و تعمير كاران تلويزيون میباشند» (Porat, 1978: 5–6).
در سطح دوم اين تحليل، موضوع سياست جامعه اطلاعاتی خودنمايی می
كند. از اين حيث در جامعه اطلاعاتی، نوآوریهای جديد اطلاعرسانی شامل مجموعه مصنوعات و فعاليتهايی است كه برای اجرای طرحها و برنامههای گروهی و فردی میتواند مورد استفاده قرار گيرد. از اين نگره با اصلاح بخش عمومی توسط جامعه اطلاعاتی، دولت بازآفرينی میشود. اصلاح بخش عمومی نيز مترادف كاهش هزينهها، جلوگيری از اتلاف و سوءمديريت، افزايش كارايی، تضمين امنيت، رشد و توسعه موزون و افزايش ژرفای رفاه اجتماعی از طريق مكانيزمهای بوروكراسی است. برای تحقق اين امور نيز بخش عمومی بايستی به ارضای بوروكراتيک نيازها، جايگزينی مشاركت به جای سلسله مراتب، تبديل درمان به پيشگيری، كسب درآمد به جای هزينه كردن، قدرتمندسازی به جای خدمتگزاران، و هدايت و رهبری به جای فعاليت و اجرا تمايل يابد. در اين صورت، احساس تعلق جمعی كه از اين رهگذر به نظام شخصيتی دست میدهد متضمن عناصری چون خود ارزيابی، واگذاری اختيار تصميمگيری و اجرای هماهنگ خواستها بر طبق منافع جمعی میباشد. شايان ذكر است كه در اين جامعه، شبكههای اطلاعاتی با اتصال نقاط مكانی و زمانی و تسريع پردازش و تبادل سريع و موثر اطلاعات، سازمان زمان و فضا را از محدوديت خارج میكند و بزرگراههای اطلاعاتی آن بر وسعت حق انتخاب و عملكرد آدميان میافزايد.
سطح سوم اين تحليل، اجتماع را از طريق آموزش به نظام اجتماعی می
پيوندد. از اين لحاظ جامعه اطلاعاتی در عرصه بينالمللی، نظامی به نسبت خودكفا را به نمايش میگذارد كه يگانگی نظامهای اجتماعی ملی را از كانال فرهنگپذيری و جامعهپذيری، درونی و نهادينه میكند. چنين عرصهای، انسجام اجتماعی نوی پديد میآورد كه در آن عنصر مسئوليتپذيری، ممد شكوفايی فردی و جمعی میگردد. وانگهی، رشد فرصتهای اجتماعی، فارغ از فشارها و موانع متعدد، زمينه را برای غنای روحيه مشاركت جمعی فراهم میسازد؛ زيرا در جامعه اطلاعاتی عليرغم ظاهر فردگرايانه رابطه با كامپيوتر و اطلاعات، تماسهای متنوع اجتماعی گسترش میيابد و همين امر علايق جمعی را پيوند میدهد. چنين مهمی از طريق آموزش رسانهای تحقق پيدا میكند و تا جايی پيش میرود كه استقلال رشد و شكوفايی اعضای نظام اجتماعی از زمان و مكان را بر میآورد. بدينسان در جامعه اطلاعاتی، نظامهای اجتماعی و جامعهای از طريق آموزش رسانهای در هم تلفيق میشود و عصر جديدی را در تاريخ جامعه بشری به تصوير میكشد.
سرانجام، چهارمين سطح تحليل اجتماعی، متضمن توجه به خرده
نظام فرهنگ در ساخت جامعه اطلاعاتی است. چنان كه روشن است در جامعه اطلاعاتی با فزونی اطلاعات در چرخه زيست اجتماعی و ضرورت استفاده از پيامهای رسانهای آن به منظور تداوم پايدار زندگی اجتماعی مواجهايم. از اين رو مبادله چنين گسترهای از اطلاعات بر شناخت، باورها، آداب و رسوم و سبکهای زندگی به شكل عام تاثير میگذارد. «در اين جامعه، اطلاعات برای تشريح آن چيزی آمده است كه برای انتقال از طريق كانال متصلكننده يک منبع به يک گيرنده صرفنظر از محتوای معنای آن میتواند كدگذاری شود» (Roszak, 1986:13). در اين فرهنگ اشباعشده از پيامهای رسانهای، هويت معنا به خطر میافتد؛ زيرا در اين جامعه «اطلاعات بيشتر و بيشتر، و معنا كمتر و كمتر حضور دارد». (Baudrillard, 1983:95) معنای اين گفته نيز آن است كه از قدرت دلالت نشانهها در اين جامعه بسيار كاسته میشود و احتمالات تفسيری در آن قوت میگيرد و لذا نشانهها، مافوق واقعيت قرار میگيرند. بنابراين، در جامعه اطلاعاتی به لحاظ فرهنگی «اطلاعات وجود دارد و نيازی به درک وجود آن نيست. به ديگر سخن، لازم نمیآيد در اين جامعه وجود اطلاعات فهميده شود و تفسير آن نيز هيچ ذكاوتی نمیطلبد. در اين عرصه، اطلاعات هم لازم نيست برای وجود داشتن، معنا داشته باشد؛ چرا كه در هر حال اطلاعات وجود دارد» (Stonier, 1990:21). پس از آنجا كه در «جامعه اطلاعاتی، مجموعه معانی داريم كه مخابره شدهاند؛ اما هيچ معنايی ندارند» (Poster, 1990:63) لذا «برای نظريهپرداز اطلاعاتی، آنچه انتقال میدهيم خواه يک قضاوت، يک كليشه سطحی يا آموزش عميق يک حقيقت والا باشد و خواه استدلالی ناخوشايند اساسا موضوعيت ندارد» (Roszak, 1986:14). بدينسان معنايی كه جامعه اطلاعاتی در اين جامعه «اطلاعات سنجه كمی محضی برای مبادلات ارتباطی در نظر آيد» (Roszak, 1986:11) و از اين رهگذر، معنای واقعيت غايی فرهنگی به ابزاری عقلانی و فارغ از اهداف عاطفی تحويل گردد.

كاركردهای جامعه اطلاعاتی
بر پايه آنچه گذشت بطور كلی میتوان كاركردهای جامعه اطلاعاتی را در ابعاد مثبت و منفی و از حيث ساختهای مختلف آن چنين دستهبندی كرد:

 

گفتمانهای مربوط به كاركردهای ساختی جامعه اطلاعاتی
گفتمانهای مربوط به كاركرهای ساختی جامعه اطلاعاتی را میتوان در سه جناح فنپرستانه، فنهراسانه و ديالكتيكی دستهبندی كرد.
از زاويه ديدگاه فن پرستانه به نمايندگی انديشمندانی چون گيتس (Gates, 1995) تكنولوژی اطلاعاتی جديد، ابزار حل مسائل و رهايی انسانهاست و اين جامعه نوجو در واقع نوعی سرمايه دانش
پژوهانه است. در اين جامعه «تجربيات متنوع در زمينه هنر، فرهنگ، تكنولوژی و رسانههای مدرن، فضاهای الكترونيكی آفريدهاند و از اين طريق ادراک حسی از فضا را تغيير دادهاند. به ديگر سخن، جذابيتهای حسی و ادراكی و هماهنگی زيبايیشناسانه در صورتها و نمادها، طيفی گسترده از ادراک و دريافت را فراهمآورده و شناختها، نگرشها و چشماندازهای جديدی خلق كرده است» (Yearbook of Tele communication and Society, 1999: 247). بدينسان در آرمانشهر كامپيوتری، انتقال فرصتهای بهتر زيست جمعی از بهرهبرداری نيكخواهانه از اطلاعات حكايت دارد. اما از چشمانداز فن هراسانه به سردمداری متفكرانی چون داگلاس و اولشيكر (Douglas & Olshaker, 1996) تكنولوژی اطلاعاتی جديد مايه عذاب و منشا مشكلات انسانهاست. زيرا بشر از اين رهگذر به ورطه واقعيتگرايی افراطی يا بيگانگی با طبيعت و مردم و كار و خود افتاده است. به اين ترتيب در جامعه اطلاعاتی، تكنولوژی ابزار حاكميت طبقه سرمايهدار جديد و سركوب و تفرق فرودستان و اغوای آنهاست. اين جامعه درصدد انسانزدايی، تودهای كردن اجتماع، غصب آزادی و قدرت افراد است و به همين لحاظ مانعی اساسی در سر راه تحقق مردم سالاری است. وانگهی، در جامعه اطلاعاتی «تلاش برای زدن برچسب قيمت بر چيزهايی مانند آموزش و پژوهش و هنر است» (Machlup, 1982: 23) و اين امر نيز موجب غفلت از ارزشهای غايی فرهنگی میگردد؛ به وجهی كه میتوان مدعی شد پس اندكی در همين جامعه كامپيوتر «ناقوس مرگ نظام صنعتی و تولد تمدنی جديد را به صدا در میآورد» (Toffler, 1980: 2) . به هر تقدير، از اين منظر جامعه اطلاعاتی رفتهرفته شهرهای دووجهی را با دو قطب فقير و غنی سامان میدهد (Castells, 1989) كه چنين مكانهای استقراری حتی تحت عناوينی مانند پسامادر شهر (Post – Metropolis)، سيال شهر (Flexcity)، جهان وطن شهر (Cosmopolis)، محافظ شهر (Exocity)، قطبی شهر (Polarcity) و ساده شهر (si – city) نمیتواند از صحنههای قطبیشده شهرهای آينده بشر جلو گيرد. (Soja, 1996).
سرانجام رای ديالكتيكی راجع به جامعه اطلاعاتی به پيشگامی خردورزانی چون بست و كلنر (Best & Kellner, 1997) به هدفمندی مردم سالاری اطلاعاتی و نه انباشت صرف سرمايه و تمركز دولت ـ شركت
ها توجه دارد و میكوشد ابعاد مثبت و منفی جامعه اطلاعاتی را يكجا مورد تامل قرار دهد. از اين حيث، جامعه اطلاعاتی میتواند هم ابزار سلطه و هم وسيله رهايی باشد يا به عبارتی، هم ابزار تثبيت قدرت و هم وسيله تحقق مردم سالاری باشد. در اين نگرش با تعين فن مواجه نيستيم بلكه با روابط و نيروهای فنی روبروييم كه امكان كنترل آنها در هر حال وجود دارد. به ديگر سخن، ميان خردهنظامهای جامعه اطلاعاتی، رابطه برقرار است و نه تعيينكنندگی و از اين رو اولا همچنان امكان دخالت اراده آزاد آدمی در عرصه كنترل آن باقی میماند و ثانيا پيوستگیها و ناپيوستگیهای جامعه صنعتی و پسا صنعتی را در ادوار غير اطلاعاتی و اطلاعاتی میتوان به شكلی همپوش دنبال نمود. در هر حال از اين منظر، جامعه اطلاعاتی بسط خواهد يافت و كليه عرصههای علمی، هنری، فنی و حتی تفريحات را در خواهد نورديد؛ اما با همه اينها، امكان كنترل برنامهای چنين جامعهای نمیتواند منتفی باشد.

خلاصه و نتيجهگيری
از نگره سيبرنتيک، اطلاعات نوعی ماده يا نيرو است كه میتواند در قالب صورت، خط و امواج راديويی ـ الكترونيكی انتقال پيدا كند. وظيفه اين ماده يا نيرو نيز به ابتنای شكلپذيری و انتشار ظرفيت امكانی وجود، تقليل ابهام تغييرات احتمالی انتخاب گزينههای عملياتی در وضعيت تصميمگيری يا به عبارتی، وسعتبخشی به حق انتخاب آدمی است. پس اطلاعات از زاويه اجتماعی، عامل مسلط تعيين گرايش و طرز تلقی است و بر اين اساس، جهتگيری كنشها، تاملات و پويشهای اجتماعی را سامان میبخشد. افزون بر اين، ارزش اطلاعات به ميزان انطباق با واقعيت و تحقق پيشبينیهای عينی آن باز میگردد و از اين حيث امكان استمرار خود را بر پايه سودمندی عملی به دست میآورد.
با اين همه، شايان توجه است كه چون ارزش
های اطلاعاتی حسب خواستههای انسانی قابل تغيير مینمايد لذا بديهی است كه ارتباطات نمادين محمل انتقال اطلاعات تلقی شود. از اين رو، اين جامعه است كه حوزه تراكم و مبادلات اطلاعاتی را تكوين میبخشد و خود نيز به ميزان تعيين دادهرسانی به افراد حاضر در متن زندگی اجتماعی، خصلتی اطلاعاتی میيابد. به ديگر سخن میتوان گفت جامعه اطلاعاتی جامعهای است كه بخش اعظم نيروهای كاری آن عهدهدار جريان اطلاعرسانی هستند و با فعاليتهای خويش زمينهساز عملكرد ساير بخشهای اقتصادی ـ خدماتی میگردند. ضمنا از اين منظر، كاركنان اطلاعاتی به افرادی اطلاق میشود كه در زمينه داده ـ ستانده مولد و پويای اطلاعات با دانش فنی اطلاعرسانی سروكار دارند و وجه عمده عملكردشان از طريق اطلاعات و وسايل ذیربط سازماندهی میشود. از سوی ديگر گفتنی است كه تملکك اطلاعات بر انحصار اجتماعی و طبقاتی شدن امكانات اجتماعی دامن میزند و عدم آزادی آن، اقتصاد اطلاعاتی را حاكم بر مبادله مواد و نيروها میگرداند.
بر پايه اين استدلال به نظر می
رسد اطلاعات جريان تغييرات اجتماعی را نيز تصريح میكند؛ زيرا تغيير به واسطه ميزان حضور كاركنان اطلاعاتی در سطح جامعه و رشد شبكه ارتباطی اجتماعی است كه شتابی فزاينده حاصل مینمايد. همچنين اگر چه اطلاعات میتواند به يكجانشينی اقليمی، تمركز اجتماعی، همسانی فرهنگی و قطبی شدن طبقات بينجامد اما در عين حال میتواند فرايند رشد را به سازمان توسعه پيوند زند. بر عقلانيت برنامهريزیهای انسانی ـ اجتماعی بيفزايد و البته اين امر هنگامی ممكن است كه تسهيلات آموزشی و تجهيز نيروی انسانی در رابطهای منطقی با توليد و باز توليد اطلاعات قرار گيرد. در واقع، تنها در اين صورت است كه اطلاعات اهداف عقلانی فرد را با ادراک كلی منافع جمع در هم میآميزد و ضمن كاهش اثرات كمبود سرمايه و نيروی كار موجبات توازن برنامهای، جلوگيری از عدم تعادلهای منطقهای و توزيع عادلانه درآمد متوسط سرانه را فراهم میآورد.
بدين سان واضح است كه ارائه اطلاعات، مساوی با كاربرد آن نخواهد بود؛ چرا كه در واقع می
توان اطلاعات را به سطوح فراملی صادر كرد ولی استفاده ملی از آنها منوط به وجود امكانات و تجهيزات عملياتی است. بدين ترتيب هر چند به نظر میرسد ساختهای اطلاعاتی جامعه، انسانها را به ايفای نقشهای بهينه محدود میكند اما اشاعه اطلاعات باعث افزايش آگاهی از فاصله طبقاتی و ملی و بينالمللی از حيث امكانات و شرايط حياتی زندگی میشود و با دامن زدن به توقعات فردی ـ جمعی، جهت تحولات ناگهانی را به سمت تغييراتی اصلاحی می كشاند. البته در اين ميان اين احتمال نيز وجود دارد كه اطلاعات اشاعه يافته از سوی صاحبان منافع نفی يا قلب شود و اين سرابهای اطلاعاتی به منظور استمرار صيانت ذات خود از سوی فرودستان خصلتی شبه واقعی بيابد.
در نهايت توجه به اين نكته نيز ضرورت دارد كه صرف حضور اطلاعات راه
حل كلی مسائل اجتماعی نيست؛ بلكه اين امر مبين سلسله مراتب تحقق راهحلهای مزبور میباشد و به همين لحاظ است كه تفكر جامعه شناختی از يک نظر برای تمهيد انطباق افراد با ابداعات منبعث از مبادلات اطلاعاتی و تركيب اطلاعات در فرايندهای كلان ساختی ـ سازمانی جامعه لازم میآيد. به ديگر سخن، اينک «نظريهپردازان اجتماعی بايد در مورد تكنولوژیهای جديد اطلاعرسانی و تبعات آنها نظريهپردازی كنند و فعالان سياسی نيز بايد راهكارهايی برای استفاده از اين تكنولوژیها و نحوه ارتقای دگرگونیهای سياسی مترقی ارائه دهند. به علاوه، هر كدام از افراد جامعه نيز بايد تعيين كنند در فضاهای ارتباطاتی جديد الكترونيک و متاثر از تكنولوژیهای جديد اطلاعرسانی، چگونه زندگی خواهند كرد يا چگونه میخواهند در برابر تكنولوژیهای جديد اطلاعرسانی و فضاهای ارتباطاتی الكترونيک جديد صفآرايی نمايند و اينكه نهايتا در اين صفآرايی قدرتمند خواهند بود يا فاقد قدرت». (Kellner, 1999:204)

منابع:

• Baudrillard, J.(1983) In The Shadow of The Silent Majorities or The End of The Social and Other Essays, Translated by Paul Foss, John Johnson and Paul Patton, New York, Semiotext.

• Baudrillard, J. (1993) Symbolic Exchange and Death, London, Sage.

• Best, S.and Kellner, D. (1997) The Postmodern Turn, New York, Guliford press.

• Castells, M. (1989) The Informational City: The Space of Flows, Oxford, Basil Blackwell.

• Douglas, J. and Olshaker, M. (1996) Unabomber, On the Trial of American’s Most Wanted Serial Killer, New York, pocket Books.

• Drucker, P.F. (1969) The Age of Dicontinuity, New York, Heinemann.

• Evans, ch. (1979) The Mighty Micro: The Impact of the Computer Revolution, New York, Gollanez.

• Feenberg, A. (1991) Critical Theory of Technology, New York, Oxford University Press.

• Gates, W. (1995) The Road Ahead, New York, Viking.

• Gouldner, A.W. (1979) The Future of Intellectuals and the Rise of the New Class, New York, Macmillan.

• Karunaratne, N.D. (1986) “Issues in measuring the Information Economy”, Journal of Economic Issues; 13(3): 51-68.

• Kellner, D. (1989a) Critical Theory: Marxism and Modernity, Cambridge, Polity Press and Baltimore, Johns Hopkins University Press.

• Kellner, D (1989b) Jean Baudrillard: From Marxicm to Postmodernism and Beyond, Cambridge, Polity Press and Palo Alto, CA., Stanford University Press.

• Kellner, D. (1999) “New Technologies: Technocities and The Prospects for Democratization”, In J.Dawney and J.McGuigan (eds), Technocities, New York, SAGE.

• Lacroin, J. and Trembluy, R. (1997) “The States Role in the Sphere of Culture and Communication”; Current Sociology, Vol. 45.

• Lash, S. and Urry, J. (1987) The End of Organized capitalism, Cambridge, Polity Press.

• Lash, S. and Urry, J. (1994) Economies of signs and space; London, SAGE.

• Machlup, F. (1982) The Production and Distribution of Knowledge in the United States, Princeton, NJ: Princeton University Press.

• Miles, I. (1991) “Measuring the Future: Statistics and the Information Age”, Future, 23(q) November: 915 – 934.

• Mumford, L. (1934) Technics and Civilization, New York, Harcourt Brace.

• Naisbitt, J. (1984) Megatrends: Ten New Directions Transforming Our Lives, New York, Futura.

• Offe, C. (1985) Disorganized Capitalism, Cambridge, Polity Press.

• Office of Technology Assessment (1990) Critical Connections: Communications for the Future; Washington, Dc, US Congress, January.

• Porat, M.U. (1978) “Communication Policy in An Information Society”, in Robinson; 3–60

• Poster, M. (1990) The Made of Mode of Information; Poststructuralism and Social Context; Cambridge, Polity Press.

• Roszak, Th. (1986) The Cult of Information: The Folklore of Computers and the True Art of Thinking; Cambridge, Lutterworth Press.

• Soja, E. (1996) Third Space; Cambridge, MA and Oxford, Blackwell Publisher.

• Stonier, T. (1983) The Wealth of Information: A Profile of the Post–industrial Economy, Thames, Methuen.

• Stonier, T. (1990) Information and the Internal Structure of the Universe: An Exploration in to Information Physics, Springer-Verlag.

• Toffler, A. (1980) The Third Wave, New York, Collins.

• Yearbook of Telecommunication and Society, (1999) Heidelbery.

 

منبع: www.e-resaneh.com - نويسنده: عباس محمدی‌اصل

هنر پيشرفت آن است که درخواست‌ها را در ميان تغييرات و تغييرات را در ميان درخواست‌ها حفظ نمايد.

(آلفرد نويث وايت هد)

BACK TO ARTICLES | BACK TO TOP

Home | Iran | World | Articles | Links | About

Contact | Instant Message | Feedback

This website is optimized for Microsoft Internet Explorer

All external sites will open in a new window

Copyright © 2003 Jabolsa.com | Copyrights | Privacy Policy

1
Hosted by www.Geocities.ws