جابلسا : پايگاه اطلاع رسانی فن آوری اطلاعات و ارتباطات

 

About Links Articles World Iran Home

 

 

Home > Articles > Article

 

منبع: باشگاه انديشه - نويسنده: دکتر محمدمهدی فرقانی - تاريخ: 15 ارديبهشت 82

 

شبكه‌های ارتباطی نوين و رسانه‌های همگانی؛ تقابل يا تعامل؟

اشاره:

جهان، امروز بر قله يكی از نادرترين مقاطع تاريخ ايستاده است. مقطعی كه به قول “مانوئل كاستلز” وجه مشخصه آن دگرگونی فرهنگ مادی ما به وسيله آثار يک پاراديم تكنولوژيک جديد است كه بر محور تكنولوژی‌های اطلاعاتی، سازمان يافته است. ظهور و گسترش نظام چندرسانه‌ای، بارزترين نمود و نماد عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی است به نحوی كه همه عرصه‌های زندگی را دگرگون ساخته است. بدين ترتيب می‌توان درک كرد كه رسانه‌های همگانی تحت تأثير تحولات مربوط به انقلاب اطلاعات و ظهور جامعه اطلاعاتی، در آستانه يک دگرديسی بزرگ و تعيين كننده‌اند. اين رسانه‌ها اگر نتوانند خود را با مقتضايات و شرايط جديد، سازگار كنند قطعاً با تهديدی ويران‌كننده روبرو خواهند شد.
مقاله حاضر در پی تبيين اين فرايند يعنی ارزيابی تحول نقش‌ها و كاركردهای رسانه‌های همگانی در تعامل با نظام چندرسانه‌ای است. تحليل اين مقاله بر اين فرض استوار است كه رسانه‌های همگانی در رقابت و چالش با شبكه‌های نوين ارتباطی، نه راه حذف را خواهد پيمود و نه مسير ادغام را. گزينه “تعامل” شايد مناسب‌ترين گزينه برای ادامه حيات و در عين حال ايفای نقش‌های اختصاصی توسط رسانه‌های همگانی است.
سؤال اين است؛ اگر فراگيری و جامعيت، تمركززدايی، چندجانبه‌گرايی (تعامل)، انعطاف‌پذيری، فردگرايی، پيچيدگی و شبكه‌سازی را از ويژگی‌ها و كيفيت‌های تعيين‌كننده فناوری‌های نوين ارتباطات و اطلاعات بدانيم، رسانه‌های همگانی چگونه در بازار رسانه‌ای جديد، جای خود را خواهند يافت. شايد بتوان پاسخی دووجهی به اين سؤال داد؛ از يک سو رسانه‌های همگانی تحولات كاركردی جديدی را تجربه خواهند كرد كه تعامل با مخاطب و نزديكی هرچه بيشتر به او برای پاسخ‌گويی به نيازهای گروه‌های كوچک و حتی افراد، تنوع بيش از پيش محتوا، برخورداری از غنا و تعدد منابع، بازشدن قلمروهای قابل نفوذ برای كسب، جمع‌آوری و انتشار اطلاعات، استفاده از سبک‌ها و شيوه‌های غيررسمی‌تر و جذاب‌تر، از آن جمله است. از جانب ديگر هم رسانه‌های همگانی و هم چند رسانه‌ای‌ها، هر كدام عرصه‌ها و حوزه‌های خالی و برون‌افتاده‌ای برای حضور و نفوذ دارند كه بايد آنها را پر كنند. پوشش دادن مخاطبان عمومی يا انعكاس و پاسخ‌گويی به نيازها و علايق همه كسانی كه نه‌تنها امروز بلكه تا آينده قابل پيش‌بينی هم امكان و فرصت دسترسی به ارتباطات كامپيوتری و شبكه‌ای را ندارند از مهم‌ترين عرصه‌های انحصاری رسانه‌ همگانی است. زيرا به قول كاستلز، “ارتباطات كامپيوتری يک رسانه ارتباط عمومی نيست و برخلاف تلويزيون و ساير رسانه‌های همگانی، اكثريت بزرگی از انسانها برای مدتی طولانی از آن محروم خواهند بود”.
در واقع همان‌طور كه كاستلز می‌گويد ارتباطات كامپيوتری، رسانه ارتباطی تحصيل‌كرده‌ترين و مرفه‌ترين بخش جمعيت در تحصيل‌كرده‌ترين و مرفه‌ترين كشورها خواهد بود. در عين حال ارتباطات كامپيوتری با امكان پاسخ‌گويی به نيازهای تک‌تک مخاطبان، تعامل با آنها و بالابردن حق انتخاب، مهم‌ترين تحول را در عرصه‌های فرهنگ، سرگرمی، اطلاعات و آموزش، به وجود آورده و نوعی تحرک فردی و اجتماعی جديد را دامن‌زده است،‌ در اين شبكه ارتباطی، روزبه‌روز برشمار مخاطبان فعال افزوده و از تعداد مخاطبان منفعل كاسته می‌شود.
و بالاخره، نويسنده معتقد است كه در جامعه اطلاعاتی، هيچ رسانه‌ای اعم از نوشتاری، ديداری و شنيداری حتی در قياس با شبكه‌های ارتباطی كامپيوتری،‌ “رسانه سنتی” نيست. تكنولوژی‌های نوين اطلاعات، محتوا، رفتار و ريخت‌شناسی رسانه‌های همگانی را نيز تغيير داده‌اند و بيشتر، عرصه تعامل و برهم افزايی را گشوده‌اند تا تنازع و تقابل را. زيرا همان‌گونه كه كاستلز می‌گويد “ظهور سيستم چندرسانه‌ای به معنای پايان جدايی و تمايز ميان رسانه‌ای به معنای پايان جدايی و تمايز ميان رسانه‌های شنيداری، ديداری و چاپی، فرهنگ عاميانه و فرهنگ فرهيختگان، سرگرمی و اطلاعات، آموزش و اغواست”.

مقدمه:

در جهانی زندگی می‌كنيم كه فراوانی، تنوع و امكان دسترسی به اطلاعات، بارزترين ويژگی و شاخص آن است. در اين جهان به شدت اطلاعاتی شده، فرهنگ و تعامل اجتماعی بيش از هر زمان، محتوای اطلاعاتی يافته است،‌ به نحوی كه برخی صاحب نظران، عصر كنونی را دوره “پرستش اطلاعات”(1) نام نهاده‌اند.
در اين دوره، ‌ظهور نظام چندرسانه‌ای و تكنولوژی‌‌های ارتباطی و اطلاع‌رسانی به بارزترين نماد آن تبديل شده است. شبكه‌های نوين ارتباطی، آنچنان بر فضای زندگی بشر امروز سايه افكنده‌اند كه می‌توان گفت همه ما در محيطی رسانه‌ای به سر می‌بريم. اين محيط رسانه‌ای به نوبه خود بافت معنايی چندساحتی‌ای به وجود آورده كه غالب جلوه‌های فرهنگی و سياسی را با همه تنوع و گوناگونی‌شان در قلمرو خود جای می‌دهد. در حوزه فرهنگی و در بافت “ابر‌متنی”(2) كه به وسيله رسانه‌های نوين شكل می‌گيرد جلوه‌های گذشته، حال و آينده به يكديگر پيوند می‌يابند و يک محيط نمادين جديد ايجاد می‌كنند كه در آن دنيای مجازی، به واقعيت محيط زندگی ما بدل می‌شود. در قلمرو سياست نيز، گرچه سياست رسانه‌ای، تماميت دنيای سياست را تشكيل نمی‌دهد، اما سياست اساساً از مجرای رسانه‌ بر فرايند تصميم‌گيری تأثير می‌گذارد و “چارچوب اساسی محتوا، سازمان، فرايند و رهبری دنيای سياست را شكل می‌دهد”.(3)
چند و چون اطلاعاتی كه در جامعه جديد توليد می‌شود آنچنان بر تار و پود رسانه‌ها، ساختار، نقش و عملكرد آنها تأثير می‌گذارد كه می‌توان گزاره تاريخی مارشال مک‌لوهان را كه روزگاری گفته بود “رسانه همان پيام است”، به گزاره “پيام همان رسانه است” تبديل كرد. زيرا تنوع رسانه‌ها و امكان تلاش برای جذب مخاطبان ويژه در نظام نوين رسانه‌ای باعث شده است كه ويژگی‌های پيام، ويژگی‌های رسانه را شكل می‌دهد.

تعامل يا تقابل؟

سپهر رسانه‌ای جديد، فضايی سرشار از رقابت و چالش را ميان رسانه‌های نوين با ويژگی‌های تمركززدايی، تعامل، انعطاف‌پذيری، فردگرايی و شبكه‌سازی در قبال رسانه‌های همگانی نظير مطبوعات،‌ راديو و تلويزيون با ويژگی‌های جمع‌گرايی، تعهد به حرفه‌ای‌گرايی، قدرت فرهنگی وحد‌ت‌بخش، تفكيک‌پذيری الگوهای معرفتی يا تمايز ميان مقوله‌هايی چون اخبار، آموزش،‌ سياست، فرهنگ و سرگرمی و ورزش و نيز تمايزگذاری كار و فراغت گشوده است. پيش‌بينی يا حتی داوری در مورد سرانجام اين چالش، چندان ساده نيست. دو ديدگاه متمايز در اين زمينه وجود دارد؛ يكی ديدگاه كمی‌گرای جامعه اطلاعاتی، كه فراوانی اطلاعات و تنوع رسانه‌های نوين را به مثابه “پايان تاريخ” و به ايده “رسانه‌های جايگزين” معتقد است. اين ديدگاه خوش‌بينانه و افراطی بيشتر از منظر “مهندسی اطلاعات” به جامعه اطلاعاتی نوين می‌نگرد، قائل به تنازع رسانه‌های نوين با رسانه‌های همگانی است و بر اين باور است كه چند رسانه‌ای‌ها به زودی رسانه‌های همگانی را به بايگانی تاريخ خواهند سپرد. نگرش دوم اما، به تعامل در عين استقلال، همزيستی در عين رقابت، تأثيرپذيری و تأثيرگذاری متقابل رسانه‌های همگانی و رسانه‌های نوين، باور دارد. اين ديدگاه كه می‌توان آن را ديدگاه تعاملی رسانه‌ها ناميد، معتقد است به دليل فراگيری، تنوع و انعطاف‌پذيری رسانه‌های جديد، كل تجربه گذشته، حال و آينده آدمی در يک متن چند رسانه‌های قابل جذب است و به همين دليل قدرت نمادين فرستنده‌های سنتی پيام و اطلاعات، به نحو چشمگيری كاهش می‌يابد، اما در عين حال ظهور سيستم چندرسانه‌ای يا روزنامه‌نگاری الكترونيک را به معنای جدايی و تمايز ميان‌ رسانه‌های شنيداری، ديداری و تمايز ميان رسانه‌های شنيداری،‌ ديداری، چاپی، فرهنگ عاميانه و فرهنگ فرهيختگان، سرگرمی و اطلاعات، آموزش و اغوا تلقی نمی‌كند. اين رويكرد،‌ مجموعه رسانه‌ها را اعم از سنتی و نوين در يک منظومه تعاملی و سينرژيک مي‌بيند كه اقتدار و نقش‌آفرينی آنها از هميشه نيرومندتر شده است. اين ديدگاه معتقد است كه “رسانه‌ها همراه با هم برای دموكراسی و حكومت سالم، مبارزه می‌كنند،‌ از زياده‌روی‌های سياستمدران جلوگيری می‌كنند، و در نهايت بخشی از قدرت را بيرون فرايند سياسی نگه می‌دارند و آن را در جامعه منتشر می‌كنند. در عين حال مشروعيت احزاب،‌ سياستمداران، سياست‌ها و نهايتاً مشروعيت دموكراسی را به صورت فعلی‌اش از بين می‌برند”.(4)
اين ديدگاه، جذابيت و قابليت اعتماد را ملاک موفقيت رسانه‌ها می‌داند و معتقد است “هر خدشه‌‌ای در قابليت اعتماد يک شبكه‌ تلويزيونی يا روزنامه معين باعث می‌شود مخاطبان آن در بازار رقابت، بين ديگران تقسيم شوند”.(5)
مانوئل كاستلز بر آن است كه تلويزيون، روزنامه‌ها و راديو، همچون نظام واحدی عمل می‌كنند كه در آنها روزنامه‌ها غالباً واقعه‌ای را گزارش، شرح و تفسير می‌كنند، تلويزيون آن را در ميان مخاطبان وسيع‌تری انتشار می‌دهد و گفت‌وگوی راديويی، فرصتی برای تعامل شهروندان و همچنين مناظره‌های جانبدارانه درباره مسائل مختلف را فراهم می‌كند. از اين منظر رسانه‌ها، هيچگاه جايگزين يكديگر نمی‌شوند، بلكه از يک سو حوزه‌های مستقلی را برای فعاليت خويش برمی‌گزينند و از جانب ديگر، نقش‌ها و كاركردهای تازه و مكملی را برای خود تعريف می‌كنند. تجربه تولد راديو و سپس تلويزيون در اوايل قرن بيستم و تأثير آن بر فضای روزنامه‌نگاری و فعاليت مطبوعات چاپی، گواهی بر اين مدعاست.
تكنولوژی‌های جديد، نه‌تنها، تعامل، چندصدايی، تنوع، قابليت دسترسی و حق انتخاب را به عرصه گفتمان غالب رسانه‌ای كشانده‌اند، بلكه اين فرصت را برای رسانه‌های همگانی فراهم كرده‌اند كه به منابع متنوع، گسترده و سهل‌الوصول در مقياس جهانی دسترسی داشته باشند. براين اساس آنها گفتمان تک‌گفتار و اقتدارگرای رسانه‌‌های همگانی را به حاشيه رانده و فضای روزنامه‌نگاری سنتی را دموكراتيک‌تر می‌سازند. بنابراين، رقابتی كه درگرفته است، هم می‌تواند فرصت‌سوز باشد و هم تحول‌آفرين. حتی “راديو تلويزيون‌های دولتی در دهه گذشته، خود را به نحوه عملكرد رسانه‌های خصوصی نزديک كرده‌اند، تا بتوانند در عرصه رقابت جهانی دوام آورند و بدين‌سان به همان اندازه به سنجش مخاطب نزديک شده‌اند”.(6) ارتباطات كامپيوتری، اين امكان را برای تلويزيون فراهم ساخته است كه به تمركززدايی، تنوع‌سازی و توليد برنامه‌های سفارشی بپردازد و تعامل با مخاطب را جايگزين ارتباط يک‌سويه كند. در عين حال به نظر می‌رسد كاركردهای مستقل هر يک از رسانه‌ها همچنان و تا سال‌های آينده نقش و تأثير خود را داشته باشند. به عنوان مثال؛
الف: شبكه‌های نوين ارتباطی، گرايش و امكان شرح، توصيف و نگرش عمقی به رويدادها و محيط زندگی ندارند. آنها عمدتاً به انتقال “اطلاعات” يا “اطلاع‌رسانی” می‌پردازند، الزاماً موجد دانش و آگاهی نيست. اما از ديدگاه انتقادی، سؤال اساسی اين است كه در جامعه اطلاعاتی “چه نوع اطلاعاتی افزايش يافته است؟ چه كسی، چه نوع اطلاعاتی را برای چه منظورهايی و با چه نتايجی به وجود آورده است”.(7) آيا به قول ژان بودريار فيلسوف فرانسوی “اكنون اطلاعات، افزون و افزون‌تر و معنای آن كم و كمتر شده است”.(8) آيا نبايد با هربرت شيلر محقق آمريكايی و ديويد هاروی، در زمينه تمايز ميان مقوله اطلاعات، و مقاصدی كه اين اطلاعات در بردارند، هم صدا شد؟ آيا تحت تأثير سازوكار بازار، بخش‌های ثروتمندتر جامعه به صورت خاص به اطلاعات كيفی‌تر دسترسی ندارند و آيا آنها از اين طريق، قدرت و سلطه خود را استحكام نمی‌بخشد؟
البته طرح اين قبيل سؤال‌ها به معنای نفی ارزش‌های مثبت جامعه اطلاعاتی و امكاناتی كه رسانه‌های شبكه‌ای برای دسترسی و انتخاب اطلاعاتی و تعامل ميان فرستنده و گيرنده پيام – كه به راحتی می‌توانند جای‌شان را عوض كنند – فراهم می‌كنند، نيست، اما نمی‌توان از تأكيد بر ضرورت مطالعه و بررسی معنای اطلاعات و برداشت مبتنی بر عقل سليم از اطلاعات، صرف‌نظر كرد.
پرسش روژاک، پرسش اساسی است: “آيا افزايش اطلاعات، ضرورتاً ما را به شهروندی آگاه‌تر مبدل می‌سازد؟ دسترسی به اطلاعات ما را آگاه‌تر می‌كند، چه نوع اطلاعاتی، توليد و نگهداری می‌شود و اين برای اكثريت جامعه چه ارزشی دارد؟”(9)
در عين حال، نبايد از اين امر غافل بود كه معماری شبكه از لحاظ تكنولوژيک به دليل برخورداری از فرايند مداوم و نوآوری و قابليت دسترسی آزاد، باز است و سانسور، نظارت و كنترل متمركز در آن راهی ندارد.
ب: مارشال مک‌لوهان معتقد بود كه چاپ بيش از هرچيز به شرح و توصيف، تمايل دارد. از ديدگاه كاستلز، در واقع چاپ امكان درک مفاهيم پيچيده، تفكر انتزاعی و استنتاج را فراهم می‌كند، از تناقض، گريزان است، به خرد و نظم، احترام می‌گذارد، و قابليت بالقوه بسياری برای رعايت بی‌طرفی، عينيت، مدارا و شكيبايی در پاسخگويی دارد. به اين عوامل می‌توان سهولت دسترسی، ارزانی، امكان جابجايی و حمل و نقل آسان، قابليت استناد و ارجاع مكرر و فعال‌سازی فرايند تفكر را در مطبوعات چاپی افزود.
ج: سرگرمی، گفتمان غالب تلويزيون است. اكثريت مردم به آن دسترسی دارند، برنامه‌های آن غيرنخبه‌گرا و عامه‌پسند، راحت و صميمی و در نتيجه تأثيرگذار است و ميان كار و فراغت تمايز می‌گذارد. اين در حالی است كه “برخی مشاهدات، نشان می‌دهد مردمی كه در منزل از كامپيوتر استفاده می‌كنند، گرچه از خوداتكايی در مديريت زمان و مكان، لذت می‌برند ولی از فقدان تمايز ميان كار و فراغت، خانواده و تجارت، شخصيت كاركرد، ناراحتند”.(10)
اين امر بدان معناست كه همسانی تجربه در يک رسانه، به نوعی تمايز ميان حوزه‌های فعاليت انسانی را مخدوش می‌كند و نوعی سردرگمی در شيوه رفتار را باعث می‌شود.
اما ايفای اين نقش‌های مستقل، مانع تعامل و همكاری ميان رسانه‌های همگانی و نوين و فعاليت‌ در قلمروهای مشترک نمی‌شود. رسانه‌های همگانی برای سال‌های طولانی رسانه‌هايی تک‌منبعی و متكی به منافع اقتدارگرا بوده‌اند. اين اتكا، گرچه می‌تواند اعتبار، صلابت، صحت و قدرت خاصی را برای پيام توليد و منتشر شده به وسيله آنها رقم بزند اما متكی به مونولوگ و تا حدی رفتار غيردموكراتيک است. در غياب رسانه‌های نوين، رسانه‌های همگانی، صدای انسان‌های خاموش و منابع متكثر اما فاقد قدرت اجتماعی را دست‌كم آنچنان كه بايد، نمی‌شنوند. رسانه‌های همگانی، كشمكش مدارند، از همين رو، صدای جنگ، برخورد، كينه و اختلاف، بسيار بيش از صدای صلح، تفاهم و مدارا در آنها بازتاب دارد، ظهور چند رسانه‌‌ای‌ها، رفتار ارتباطی،‌ فرايند دروازبانی و برجسته‌سازی، و فرهنگ و واژگان كلام رسانه‌ای همگانی را به تعديل و تعادل بيشتر كشانده است.
در ميان رسانه‌های همگانی، تلويزيون به دليل ساختار تكنولوژيک و قرابت بيشتری كه با ارتباط كامپيوتری و شبكه‌ای دارد، بيشترين استفاده را از رسانه‌های نوين‌ می‌كند و در عمل، بخش مهمی از زمان برنامه‌های خود را با استفاده از تصاوير، اخبار و اطلاعات ارسالی كه به وسيله رسانه‌های ديجيتال، پر می‌كند. در جهت عكس نيز اين اتفاق قابل مشاهده است. بسياری از برنامه‌های پخش شده از شبكه‌های تلويزيونی، محتوای شبكه‌های چندرسانه‌های را نيز تشكيل می‌دهند. در مورد مطبوعات، گرچه مطالعه خاصی صورت نگرفته، اما مشاهدات عينی و ميدانی، حاكی از استفاده متقابل اين دو رسانه از محتوای يكديگر گرچه با نسبتی كمتر از تلويزيون است. چهره‌ بسياری از مطبوعات، به ويژه روزنامه‌ها به خاطر استفاده از اخبار كوتاه و سريع شبكه‌های اينترنتی و سايت‌ها و پايگاه‌های اطلاعاتی، جذاب‌تر، روز‌آمدتر، متنوع‌تر و دموكراتيک‌تر شده است. امروز مطبوعات ناگزيرند صدای شبكه‌های اينترنتی را بشنوند و آن را به گوش مخاطبان خود نيز برسانند،‌ زيرا در غير اين صورت، مخاطبان خود را در بازار رقابت با رسانه‌های نوين به سرعت از دست می‌دهند. شبكه‌های اطلاع‌رسانی كامپيوتری نيز از نقل اخبار و مطالب مهم مطبوعات، غفلت نمی‌ورزند. در واقع هر دو گروه از رسانه‌ها باعث تكثر و بازتوليد بخشی از پيام‌های يكديگر می‌شوند و در عين حال پيام‌ها و كاركردهای مستقل خود را نيز دارند.

رسانه‌های نوين و گسترده همگانی

گستره همگانی به تعبير يورگن هابرماس فيلسوف شهير آلمانی، عرصه‌ای مستقل از دولت و محل شكل‌گيری افكاری عمومی است. اين گستره از يک سو نيازمند دريافت مستمر اطلاعات و از جانب ديگر محل بحث عقلايی، آزاد و انتقادی است. به اين ترتيب رسانه‌های همگانی را در كنار نهادهای اطلاعاتی ديگر نظير كتابخانه‌ها و مراكز آمار دولتی می‌توان به عنوان شركای مهم كاركرد مؤثر اين گستره در نظر گرفت. فرانک وبستر، ارائه گزارش سخت‌گيرانه و آزاد وقايع جاری را كه برای اطلاع عموم از طريق نشريات هشيار و زيرساخت مطبوعاتی تهيه می‌شود، هم‌چنين فراخوان سياستمداران به وسيله رسانه‌ها برای انجام مصاحبه رودررو و ادای توضيح را، عامل مؤثر درک گسترده همگانی می‌داند.
گرچه هابرماس، شكل‌گيری گستره همگانی در اروپا را متعلق به حوزه بورژوازی می‌داند اما معتقد است كه اين گستره از نيمه دوم سده نوزدهم با جنبه‌های مشخص از بحث آزاد، بررسی انتقادی، گزارش كامل و تحقيقی رويدادها، دسترسی فزاينده به منابع اطلاعاتی و استقلال بازيگران سياسی از منافع و علايق اقتصادی و نيز كنترل دولت، همراه شد.
هابرماس، گسترش پديده‌ای به نام “مديريت اطلاعات” را در سده بيستم عامل “فئودالی سازی دوباره”(11) جامعه و دور شدن گستره عمومی از اهداف و كاركردهای اوليه می‌داند و اين بازگشت را ناشی از تغييرات به وجود آمده در سيستم ارتباطات جمعی ذكر می‌كند. هرچند وجود رسانه‌ها به منظور نظارت و موشكافی و دسترسی گسترده مردم به امور عمومی جامعه ضروری است اما از ديدگاه هابرماس، تبديل رسانه‌های همگانی به سازمان‌های سرمايه‌داری انحصاری در طول سده بيستم باعث كاهش نقش آنها در گستره همگانی در كمک به گسترش افكار عمومی دوره فئودالی و فاصله‌گرفتن از توليد و عرضه اطلاعات سودمند اجتماع شد.
هابرماس، روند تحول رسانه‌ها و توليد اطلاعات در سده بيستم را به سمت تقويت “مديريت افكار” و كاهش ظرفيت انديشه انتقادی می‌داند زيرا معتقد است؛ “محتوای اطلاعاتی‌ای رسانه‌ها دارای مخرج مشترک پست‌ترين سرگرمی‌هاست: ماجراهای پرتحرک، موضوعات كم‌اهميت، تحريک احساسات، شخصی‌سازی همه چيز و خلاصه بزرگداشت سبک زندگی جديد… و لاجرم ناديده گرفتن كيفيت اطلاعاتی مطالب… آن چه مدنظر اين رسانه‌هاست چيزی بيش از تسليم مخاطبان به آموزش اجبار ملايم در مصرف ملايم نيست”.(12)
هابرماس، مديريت افكار را نشان‌دهنده مرگ گستره همگانی و پايان گفت‌وگوهای مبتنی بر ويژگی‌های عقلی گستره همگانی می‌داند، زيرا اساساً افكار عمومی در جريان گفت‌و‌گوی آزاد شكل می‌گيرد و به همين دليل، چند و چون آن در گرو كيفيت، قابليت دسترسی و رسانش اطلاعات است. از ديدگاه و بستر اطلاعات كافی، معتبر و صريح، گفت و شنود رسا را امكان‌پذير می‌سازد، در حالی كه اطلاعات فقير و حتی اطلاعات اندكی تحريف شده، به‌صورتی اجتناب‌ناپذير به تصميم‌های تعصب‌آميز و مباحث ناشايسته می‌انجامد.
با اين پيش‌فرض، می‌توان گفت كه هابرماس نسبت به نقش تكنولوژی‌های نوين ارتباطی و نظام اطلاع‌رسانی مدرن در تقويت گستره همگانی و گفت‌ و شنودهای آزاد و انتقادی، ديگاه مثبت و تأييدآميزی ندارد، زيرا ارتباطات گسترده معاصر را حاوی مقدار زيادی اطلاعات ناموثق و تحريف شده می‌داند كه بر اصول تجاری و سرگرمی‌هايی تكيه دارند كه ابتذال و گريز از واقعيت، محتوای اصلی آنها را تشكيل می‌دهد. هابرماس بر اين باور است كه رويه‌ها و ظرفيت‌های مديريت و دستكاری اطلاعات به صورت همه‌جانبه‌ای در حال گسترش است.
از اين ديدگاه،‌ ما با موقعيتی تناقض‌آميز روبرو هستيم. از يک سو گستره همگانی به دليل فرصت‌های تازه‌ای كه به بيان هابرماس برای مديريت افكار، دروغ‌پردازی و مداخله روزمره در امور اطلاعاتی فراهم آمده، در حال تضعيف و نابودی است، از سوی ديگر با اين حقيقت مواجهيم كه “توسعه دامنه و پيچيدگی اطلاعات كه مديون رسانه‌های نوين و تكانه‌های ناشی از رشد تحصيلات و درخواست‌های رأي‌دهندگان است بر اين گستره بی‌تأثير نبوده است”.(13)
اما فرانک وبستر در برابر داوری تند هابرماس مبنی بر فريب‌آميز بودن دموكراسی و اينكه توده‌های مردم، قربانيان منفعل روندهای قابل ملاحظه مردم و مخاطبان نظام اطلاع‌رسانی نوين تأكيد مي‌كند و معتقد است كه امروز ما شاهد استفاده از تكنولوژی‌های جديد توسعه مردم در راستای توسعه مبادله اطلاعات ميان آنها هستيم. او بر اين باور است كه “چنين پيشرفت‌هايی به درک قابليت دموكراتيک تكنولوژی‌های اطلاعاتی از طريق توسعه عرصه‌هايی از زندگی اجتماعی كه ميان دولت و خانواده واقع شده و ما آن را جامعه مدنی می‌ناميم و احتمالاً گستره همگانی در آنها استقرار يافته، كمک می‌كنند”.(14)
وبستر در عين حال به منتقدان سپهرهای عصر اطلاعات به عنوان مبارزانی كه در برابر افزايش و گسترش روزافزون مديرت اطلاعات، كالاسازی اطلاعات و فزونی نابودی گستره همگانی ايستاده‌اند، می‌نگرد.
مانوئل كاستلز نيز ارتباطات الكترونيكی را فرصتی برای تقويت مشاركت سياسی و ارتباط افقی ميان شهروندان می‌داند. از ديدگاه او دسترسی مستقيم و همزمان به اطلاعات و ارتباطات كامپيوتری، باعث تسهيل انتشار و اصلاح اطلاعات می‌شود و امكاناتی برای تعامل و مباحثه در عرصه‌های خودمختار و الكترونيک عرضه مي‌كند كه از كنترل رسانه‌ها خارج است. كاستلز معتقد است كه اين فرايند، باعث انعطاف و انطباق‌پذيری عرصه سياسی می‌شود. كاستلز، كاهش قدرت نمادين فرستنده‌های سنتی به وسيله رسانه‌های نوين را گامی در جهت عرفی كردن جوامع و راز‌زدايی از آنها می‌داند اما از طريق انتقاد نسبت به كاركرد ارتباطات الكترونيک نيز غافل نمی‌ماند؛ آنجا كه می‌گويد: “سياست ارتباط مستقيم و فوری می‌تواند فردی شدن سياست و جامعه را تا جايی جلو ببرد كه دستيابی به يكپارچگی و وفاق و بناكردن نهادها، بسيار دشوار گردد”.(15)

نظام چند رسانه‌ای و روزنامه‌نگاری الكترونيک

نظام چند رسانه‌ای، الگوی اجتماعی – فرهنگی خاص خود را نيز به وجود آورده است. مانوئل كاستلز ويژگی‌های اين الگو را در چهار محور طبقه‌بندی كرده است؛ تمايز اجتماعی و فرهنگی گسترده كه به تقسيم‌بندی كاربران، تماشاگران، خوانندگان و شنوندگان منجر می‌شود، طبقه‌بندی اجتماعی كاربران در دو گروه كاربران فعال و كاربران منفعل، انتقال پيام‌های مختلف در يک سيستم و برداشته‌ شدن مرز مقوله‌های مستقل از قبيل خبر، آموزش، سرگرمی، ورزش، و بالاخره دربرگيری بيشتر جلوه‌های فرهنگی به وسيله اين نظام، اجزای اين طبقه‌بندی چهارگانه هستند.
روزنامه‌نگاری الكترونيک يا “سايبر ژورناليزم” به عنوان يكی از زيرمجموعه‌های مهم نظام چندرسانه‌ای در سال‌های اخير نقش برجسته‌ای در تحول نظام رسانه‌ای در سطح بين‌المللی بازی كرده است. روزنامه‌نگاری الكترونيكی را به معنای انتشار اطلاعات در دوره‌های زمانی مشخص در قالب صفحات وب، روی يک شبكه اطلاع‌رسانی يا روی اينترنت، تعريف كرده‌اند. اين‌گونه روزنامه‌نگاری كه در سال‌های اخير طرفداران بسياری پيدا كرده و توسعه غيرمنتظره‌ای را پشت سر گذاشته روش‌های گوناگون ارائه را در اينترنت تجربه كرده است.
اين روش‌ها شامل ارائه كامل نسخه نوشتاری، ارائه نسخه فشرده روزنامه نوشتاری، ارائه بخشی از نسخه نوشتاری و تغيير مداوم مطالب آن، بالاخره تلفيقی از برخی مطالب نسخه نوشتاری با مطالب ديگر است. به اين روش‌ها می‌توان نوع ديگری از روزنامه‌نگاری را كه با “روزنامه‌نگاری شخصی”، “روزنامه‌نگاری ارزان” يا “وب‌لاگ نويسی” شهرت يافته، افزود. در نوع اخير، هر كس با هر انگيزه، تخصص و توانايی می‌تواند با ايجاد يک وب‌لاگ، مطالب موردنظر خود را به مخطبان ناشناخته در سراسر جهان عرضه كند و يا آنها وارد تعامل نيز بشود.
به تعبير “مايک گادوين”(16) “انقلاب ديجيتال، امروز به همراه گسترش امكانات و كارآيی‌های اينترنت و طرح ايده روزنامه‌نگاران ارزان قيمت، ظرفيت جديدی برای روزنامه‌نگاری خلق كرده است. به طوری كه هر كس با استفاده از يک كامپيوتر و يک خط تماس با اينترنت، می‌تواند به يک يا هزاران و يا ميليون‌ها مخاطبی كه تا ديروز فقط غول‌های رسانه‌ای بزرگ به آنها دسترسی داشتند، دست يابند”.(17)
چالش ميان رسانه‌های همگانی و روزنامه‌نگاری الكترونيک، به پيدايی دو ديدگاه در قبال نقاط قوت و ضعف يا مزايا و معايب روزنامه‌نگاری الكترونيک منجر شده است. منتقدان روزنامه‌نگاری الكترونيک، ورود افراد غيرحرفه‌ای، فاقد آموزش‌های تخصصی، فقدان نظام كارآموزی و استاد – شاگردی، عدم حضور و نظارت يک سردبير باتجربه، عدم رعايت اصول اخلاق حرفه‌ای، عدم تعهد و پايبندی به اصل صحت، انصاف، دقت، جامعيت و بی‌طرفی، عدم دسترسی به منابع معتبر و قوی، به خطر افتادن امنيت شغلی روزنامه‌نگاران حرفه‌ای، عدم دسترسی به مخاطبان غيرنخبه و عدم پاسخ‌گويی را به عنوان بخشی از مشكلات، معايب و ضعف‌های اين نوع روزنامه‌نگاری مطرح می‌كنند و در برابر، موافقان روزنامه‌نگاری الكترونيک، بر امكان بيان دادن به همه كسانی كه حرفی برای گفتن دارند، انعكاس صدای خاموشان، خدمت به دموكراسی و صلح، رها بودن از قيد زمان و مكان، صميمی از بی‌واسطه‌بودن، شخصی شدن، امكان دسترسی به ذخاير، منابع و ادبيات جهانی در هر زمينه، دسترس‌پذيری آسان و غير عمودی، عدم امكان نظارت و كنترل متمركز بر محتوا، و سهولت راه‌اندازی آن در قياس با هزينه‌های سنگين راه‌اندازی يک روزنامه با هزينه‌های سنگين راه‌اندازی يک روزنامه يا يک ايستگاه راديويی و تلويزيونی، به عنوان ظرفيت‌ها و نقاط قوت اين شيوه روزنامه‌نگاری تأكيد می‌كنند.
روزنامه‌نگاری الكترونيک هم چنين تحولاتی را در زمينه شيوه‌ها و سبک‌های سنتی را در زمينه‌ شيوه‌ها و سبک‌های سنتی روزنامه‌نگاری پديد آورده است. توجه به كوتاه‌نويسی و فشرده‌نويسی به خاطر كوتاه‌بودن زمان متمركز كاربران روی مطالب، تشكيل تريبون‌های آزاد، مواج بودن مخاطبان، به كار بردن نثر و زبان غير‌رسمی و عدم رعايت قالب‌ها و سبک‌های شناخته شده رايج روزنامه‌نگاری حرفه‌ای، از جمله اين تحولات است.

روزنامه‌نگاری الكترونيک در ايران

علی‌رغم عمر كوتاه روزنامه‌نگاری الكترونيک در جهان، كشور ما نيز به سرعت در معرض امواج اين پديده فراگير قرار گرفت و با فاصله بسيار كوتاهی، روزنامه‌نگاری الكترونيک در ايران، جای خود را باز كرد. اگر توجه كنيم كه كشور ما 215 سال بعد از انتشار اولين روزنامه در لندن (1622 ميلادی)، صاحب نخستين روزنامه (كاغذ اخبار، 1837 ميلادی) شد، و اين تأخير زمانی برای راديو و تلويزيون حدود 20 سال بود، سرعت ورود و پذيرش روزنامه‌نگاری الكترونيک در ايران، در خور تأمل است. اين سرعت، خود ناشی از تحولات اجتماعی و فرهنگی است كه شكل‌گيری جامعه اطلاعاتی و چندرسانه‌ای در زيست بوم جهانی پديد آورده‌اند. روزنامه‌نگاری الكترونيک با فاصله‌ای اندک (يک‌ساله) نسبت به غرب وارد ايران شد و وب‌لاگ‌‌نويسی به عنوان جديدترين تحول در عرصه روزنامه‌نگاری الكترونيک نيز، تقريبآً همزمان يا حداكثر با يک سال تأخير در ايران شناخته شد و مورد اقتباس قرار گرفت.
در حال حاضر اكثريت قريب به اتفاق روزنامه‌ها و تعداد كثيری از نشريات ادواری، نسخه‌ الكترونيک خود را نيز در اينترنت عرضه می‌كنند و تعداد قابل توجهی از سازمان‌ها، گروه‌ها و مؤسسات ايرانی نيز سايت‌های اطلاع‌رسانی و خبری خود را در شبكه جهانی اينترنت، شكل داده‌اند. گرچه آمار دقيقی در دست نيست اما برآورد می‌شود كه با وجود عمر يكساله وب‌لاگ‌نويسی در ايران، در اين مدت بيش از 2000 وب‌لاگ ايرانی در شبكه‌ اينترنت، ايجاد شده‌اند. سرعت شكل‌گيری وب‌لاگ‌های ايرانی به حدی است كه گفته می‌شود به طور ميانگين تقريباً هر ده يک وب‌لاگ جديد تنها در سايت ايرانی “پرشن بلاگ” به ثبت می‌رسد(18) و اين در حالی است كه از وب‌لاگ‌های ثبت‌نشده، آمار دقيقی در دست نيست. ارائه كنندگان اين وبلاگ‌ها، طيف متنوعی از روزنامه‌نگاران، متخصصان رايانه و اينترنت، افراد عادی و نخبگان سياسی، فرهنگی و علمی را شامل می‌شوند و محتوای آنها نيز به تبع گستردگی و تنوع نويسندگان‌شان، بسيار متنوع و متفاوت است. درد دل با افراد ناشناس تا اخبار كوتاه و بلند، تحليل‌ها و اظهارنظرهای شخصی آزاد، شعر، قصه و… بخشی از محتوای اين وب‌لاگ را در برمی‌گيرد.
محتوای سايت‌های اطلاع‌رسانی و خبری نيز گستره وسيعی از رويداد‌ها و مسائل مختلف شامل اخبار و تحليل‌های سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را دربرمی‌گيرد. محتوای اين سايت‌ها با توجه به گستردگی طيف مخاطبان، علاوه بر سفارشی بودن، از خصوصيت فراگيری نيز برخوردار است.
به اين ترتيب می‌توان گفت كه سرعت ورود، پذيرش و فراگيری روزنامه‌نگاری الكترونيک در ايران، خودنمادی بارز از قدرت، نفوذ و ظرفيت بالقوه حضور و فراگيری اين رسانه در جامعه اطلاعاتی امروز است. روزنامه‌نگاری سنتی و ساير رسانه‌های همگانی ايران نيز با اين پديده به همزيستی معقولی رسيده‌اند به طوری كه تعامل آنها روزبه‌روز گسترش می‌يابد. به علاوه، روزنامه‌نگاری اينترنتی در ايران امروز، به عنوان وسيله‌ای برای مقابله با فشارهای سياسی و تعطيل و توقيف مطبوعات، پاسداری از حق آزادی بيان و ابراز عقيده، و تأمين حق دسترسی همگانی به اطلاعات و شفاف و عقلايی ساختن گستره همگانی، مطرح است.

جمع‌بندی و نتيجه‌گيری

بررسی‌های اين مقوله نشان می‌دهد كه رسانه‌های همگانی و شبكه‌های ارتباطی نوين در شرايطی سرشار از رقابت و چالش و در عين حال تعامل و همكاری با يكديگر، قرار دارند. در اين عرصه پر افت و خيز آنچه قطعی است، اينكه گزينه حذف و جايگزينی كه اساس ديدگاه شيفتگان موج جديد رسانه‌ای و جامعه اطلاعاتی را شكل می‌دهد، چندان واقع‌بينانه نيست. در گذشته نيز نه راديو و نه تلويزيون هيچكدام جايگزين مطبوعات نشدند.
در واقع همه اشكال رسانه‌های ارتباطی درون سيستمی در حال توسعه، پيچيده و قابل انطباق در كنار هم وجود دارند و رشد می‌كنند. وقتی هر يک از اشكال جديد پديد می‌آيد و توسعه می‌يابد به درجات مختلف در طول زمان بر گسترش ديگر شكل‌های موجود تأثير می‌گذارد. نتيجه پنج يا شش سال روزنامه‌نگاری الكترونيک، رشد همپايه و همزيستی تمام انواع رسانه‌ها از نابودی به دست‌ رسانه ديگر، با آغاز فعاليت آنها در “وب” از ميان رفت”.(19)
چندرسانه‌‌ای‌ها اصولاً دارای اين نقطه قوت‌اند كه ويژگی‌های انواع رسانه‌ها را در يک شبكه تعاملی بهم تنيده تلفيق كرده‌اند. اين تركيب و همگرايی، بی‌ترديد و تغيير پاره‌ای نقش‌ها و كاركردهای رسانه‌های همگانی را اجتناب‌ناپذير می‌نمايد، اين تحول را می‌توان به فال نيک گرفت و در جهت تكامل و به‌سازی و برهم‌افزايی برونداد رسانه‌ها آن را به كار گرفت. چرا كه رسانه‌های جديد به طور خودانگيخته و مستقل پديدار نمی‌شوند بلكه به تدريج از دگرگونی رسانه‌‌های قديمی‌تر بوجود می‌آيند. وقتی اشكال جديدتر ظاهر می‌شوند، اشكال قديمی‌تر به جای نابودی، خود را منطبق و رشد می‌كنند. مثلاً روزنامه‌الگويی ارائه كرد كه اين الگو به صفحات خبری وب تبديل شد.
اما بی‌ترديد توليد، پردازش و انتقال پيام در سپهر اطلاعاتی و رسانه‌ای نوين خود به چالشی جدی برای آنها تبديل می‌شود. به قول خانم آلن هيوم(20) در شرايط جديد، در چالش روزنامه‌نگار، نه رسانه‌، بلكه پيام است… كسب مخاطبان جديد و حفظ مخاطبان قديمی مستلزم چيزی فراتر از رسانه‌ تازه‌ای است كه كار همان رسانه‌های سابق را انجام دهد.(21)
استيو اوتينگ(22) از مؤسسه “اديتور اند پابليشر” نيز خدمات نشريات الكترونيک را مكمل نشريات چاپی دانسته و معتقد است كه آنها جای نشريات چاپی را نخواهند گرفت. عده‌ای ديگر نيز نقش چاپی را سندی فرهنگی می‌دانند كه ارتباط واقعی و ملموس با تاريخ و تجربه‌ای زيبايی‌شناختی از زمان، برقرار می‌كند، “حال آنكه رايانه، ابزاری است كه مردم را بيشتر در زمينه دريافت خبرها ياری می‌رساند”.(23)
از سوی ديگر فناوری‌های جديد رسانه‌ای، “دست‌كم به زمانی معادل يک نسل بشر (20 تا 30 سال) نياز دارند تا از مرحله اثبات مفهوم به مرحله انتخاب گسترده برسند”.(24)
مقاله، همچنين به برخی ديدگاه‌های انتقادی در قبال كيفيت، ارزش و صحت اطلاعاتی كه در شبكه‌های ارتباطی نوين، عرضه می‌شوند، اشاره می‌كند و هرگونه نگاه شيفته يا دفعی و انفعالی را مردود می‌شمارد.
واقعيت اين است كه جامعه اطلاعاتی، بيش از هر چيز، تحولی شگرف در زمينه ابزارها و امكانات ارتباطی و اطلاع‌رسانی ايجاد كرده كه حامل فرصت‌ها و تهديدهايی برای رسانه‌های همگانی و وضعيت كنونی جوامع در حال گذار است. در ايران نيز نسل جديدی از روزنامه‌نگاران اينترنتی در حال شكل‌گيری است. تجربه جديد هم برای روزنامه‌نگاران حرفه‌ای و هم سايبرژورناليست، مغتنم و مفيد است. اين امكان تازه را نه می‌توان نفی كرد و نه می‌توان توانمندی‌ها و ظرافت‌های بی‌دليل آن را ناديده گرفت. گرچه روزنامه‌نگاری الكترونيک هنوز در آغاز راه است و طبعاً با كاستی‌ها و ضعف‌هايی به ويژه از چشم روزنامه‌نگاران حرفه‌ای، همراه است، ولی قطعاً در آينده‌ای نه چندان دور بر ضعف‌های خود فايق خواهد آمد. در عين حال روزنامه‌نگاری سنتی برای بقا و برپايی خود نياز به انرژی تازه‌ای داشت كه به نظر می‌رسد شبكه‌های اينترنتی اين انرژی را در اختيارش گذاشته است. پيوند، تعامل و همزيستی روزنامه‌نگاری سنتی و روزنامه‌نگاری اينترنتی و دو نسلی كه نماينده اين دو عرصه هستند، مناسب‌ترين گزينه برای تضمين خدمت انسانی‌تر و رسانه‌ها به بشريت است. روزنامه‌نگاران سنتی هم چنين نبايد نگران امنيت شغلی خود باشند زيرا به آن گفته مايک گادوين “آنها حداقل می‌توانند برای  30 سال آينده روی امينت شغلی خود حساب كنند. زيرا ما هنوز به جمع‌آوری، تحليل تجربی و تلفيق هنرمندانه اخبار – به عنوان نقطه‌ قوت آن سبک روزنامه‌نگاری – نيازمنديم”.(25) تا آن زمان نيز به نظر نمی‌رسد كه قادر به افتراق و تمايزگذاری ميان دو نسل روزنامه‌نگاران به شكلی كه امروز از آن ياد می‌شود، باشيم. در عين حال روزنامه‌نگاری و روزنامه‌های سنتی برای آنكه موفقيت خود را تضمين كند بايد به بازيگران عمده در عرصه اينترنت و نيز به سازمان‌های ارائه كننده اطلاعات. تبديل شوند، احساس نياز به خود را فراهم آورند و از فناوری‌ها در جهت بهبود محتوا و قالب خود استفاده كنند و از نسخه اينترنتی خود به عنوان نمونه و تيزر جهت جذب خوانندگان به توليدات چاپی خود استفاده نمايند نه اينكه كل آن را در شبكه عرضه كنند.
عرصه رسانه‌ای ايران، خيلی زود با دستاوردهای تكنولوژی‌های نوين ارتباطی پيوند خورد و آنها را مورد استفاده قرار داد. مديريت فرهنگی كشور نيز می‌بايست واقعيت شبكه‌های اطلاع‌رسانی كامپيوتری – اعم از سايت‌ها و وب‌لاگ‌ها – را كه به وسيله جمع كثيری از دست‌اندركاران و نخبگان ايجاد شده، يا در حال شكل‌گيری است به عنوان بخشی از جامعه رسانه‌ای كشور بپذيرند و به تعامل فعال و خلاق با آنها روی آورد. ترديدی نيست كه وجود اين شبكه‌ها می‌تواند در درازمدت، خلاقيت و توليد فكری جوانان كشور را تقويت كند و سهم ايران را در توليد جهانی اطلاعات و تفكر، افزايش دهد. همچنين ضروری است امكانات لازم برای آشنا ساختن روزنامه‌نگاران سنتی كشور با امكانات، ظرفيت‌ها و شرايط كار و تعامل با شبكه‌های نوين ارتباطی، فراهم شود تا هم آن را در خدمت غنابخشی به فعاليت رسانه‌ای خود قرار دهند و هم روزنامه‌نگاران اينترنتی، چارچوب‌ها و الگو‌هايی برای ارتقای كيفيت كار خود در اختيار داشته باشند.

پی‌نوشت‌ها:

1. وبستر، فرانک، نظريه‌های جامعه اطلاعاتی، ترجمه اسماعيل قديمی، تهران؛ انتشارات قصيده‌سرا، ص 59.

2. Hypertext

3. کاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات، ترجمه حسين چاووشيان، تهران؛ انتشارات طرح نو، جلد دوم، ص 328.

4. عصر اطلاعات، جلد دوم، ص 404.

5. همان، ص 379.

6. همان، ص 378.

7. همان، ص 66.

8. همان، ص 54.

9. همان، ص 61.

10. همان، جلد اول، ص 419.

11. Refeudalisation

12. نظريه‌های جامعه اطلاعات، ص 220.

13. همان، ص 282.

14. همان، ص 284.

15. عصر اطلاعات، جلد دوم، ص 419.

16. Mike Godwin

17. گادوين، مايک، "اينترنت، عرصه روزنامه‌نگاران تازه‌کار، ارزان و تأثير‌گذار"، ترجمه فريد اديب هاشمی، رسانه، سال دهم، ش سوم، پاييز 1378، ص 24.

18. www.persianblog.com

19. کالمن آلوس، روزنتال، "آينده روزنامه‌نگاری الکترونيک، دگرگونی رسانه يا رسانه‌کشی؟" ترجمه ليدا کاووسی، فصلنامه رسانه، سال دوازدهم، ش 2، زمستان 1380، ص 68.

20. Ellen Hume

21. پنگ، فويره، و همکاران، "چرا نشريه الکترونيک منتشر می‌کنيم؟" ترجمه حسن نورائی بيدخت، فصلنامه رسانه، سال دهم، ش سوم، پاييز 1378، ص 32.

22. Steve Outing

23. پنگ، فويره، و همکاران، "چرا نشريه الکترونيک منتشر می‌کنيم؟" ص 33.

24. روزنتال، کالمن آلوس، "آينده روزنامه‌نگاری الکترونيک؛ دگرگونی يا رسانه‌کشی؟" ص 38.

25. پنگ، فويره، و همکاران، "چرا نشريه الکترونيک منتشر می‌کنيم؟" ص 28.


منابع فارسی:

- بی‌نا، “وب‌لاگ‌نويسی و روزنامه‌نگاری نوين”روزنامه‌ همشهری، ش 28 آبان‌ماه 1381.
- جان نيزبت / پاتريشا آبردين، دنيای 2000، سياست، اقتصاد و فرهنگ در قرن بيست و يكم، ترجمه ناصر موفقيان، تهران، نشر نی، 1378.
- جرج تام، “آينده روزنامه‌ها؛ بقا يا نابودی؟” ترجمه حسن نورايی بيدخت، فصلنامه رسانه، سال يازدهم، ش 3، پاييز 1379.
- جنيفر كلی، “آموزش روزنامه‌نگاری در چالش با فناوری‌های جديد” ترجمه علی كسمايی فصلنامه رسانه، سال دهم، ش سوم، پاييز 1378.
- ح. اكرمی، “نسحه الكترونيكی مطبوعات در ايران” فصلنامه رسانه، سال دهم، ش سوم، پاييز 1378.
- روزنتال كالمن آلوس، “آينده روزنامه‌نگاری الكترونيک؛ دگرگونی يا رسانه‌كشی؟” ترجمه ليدا كاووسی، فصلنامه رسانه، سال دوازدهم، ش 2، تابستان 1380.
- فرانک وبستر، نظريه‌های جامعه اطلاعاتی، ترجمه اسماعيل قديمی، تهران، انتشارات قصيده‌سرا، 1380.
- فويوه پنگ، و همكاران، “چرا نشريه الكترونيک منشر می‌كنيم؟” ترجمه حسن نورايی بيدخت، فصلنامه رسانه، سال دهم، ش سوم، پاييز 1378.
- كورش شمس nci.persianblog.com
- مانوئل كاستلز، عصر اطلاعات، اقتصاد، جامعه و فرهنگ، ترجمه گروه مترجمان، تهران، انتشارات طرح نو، دوره سه‌جلدی، 1380.
- مايک گادوين، “اينترنت؛ عرصه‌ روزنامه‌نگاران تازه‌كار، ارزان و تأثيرگذار” ترجمه فريد اديب‌هاشمی، فصلنامه رسانه، سال دهم، ش سوم، پاييز 1378.
- يونس شكرخواه، “سايبر ژورناليسم در برابر روزنامه‌نگاری سنتی” بخش اول، روزنامة جام‌جم، ش 27، فروردين‌ماه، 1381.


منابع انگليسی

- building citizen, based Electronic Democracy, U R L: www.edemocracy.org/intl/library/buid.html
- www.freedomforum.org
- www.mediainfo.com
- www.questfinder.com
- M e d i a S t u d i e s J o u r n a l , Spring/Summer 1999.
- Newspaper Research Journal, Vol. 20, No.2, Spring 1999.
- Totaam. G., The future of Newspapers, Media Asia, Vol. 26, No. 4, 1999.

 

منبع: باشگاه انديشه - نويسنده: دکتر محمدمهدی فرقانی - تاريخ: 15 ارديبهشت 82

 

BACK TO ARTICLES | BACK TO TOP

Home | Iran | World | Articles | Links | About

Contact | Instant Message | Feedback

This website is optimized for Microsoft Internet Explorer

Copyright © 2003 Jabolsa.com | Copyrights | Privacy Policy

Hosted by www.Geocities.ws

1