اي
عدو آتش زدي
بر خرمن ام
«جوابيه
به روزنامه
كيهان»
روزنامه
كيهان طي 2
گزارشي كه
در تاريخهاي
13 و 15 ارديبهشت
ماه سال
جاري از
هجدهمين
كنفرانسمركز
پژوهش و
تحقيق مسايل
ايران (سيرا)
درج كرده
است مرتكب 3
خطاي
مطبوعاتي
آشكار شده
است.
نخست
آنكه خبري
كاملاً كذب
را به
اينجانب
نسبت داده
مبني بر آنكه:
«داريوش
سجادي در
اجلاس برلين
شركتداشته
است.»
دوم
با انتساب
جمله كاملاً
كذبي به نقل
از اينجانب
مبني بر:
«ناصالح
بودن رئيسجمهور
منتخب ايران»
تهمت آشكاريرا
متوجه
نويسنده
كرده است.
و
سوم آنكه به
صورت اجتنابناپذيري
با انجام 2
عمل ناپسند
فوق و با
توجه به
انتساب اين
مؤسسه به
جايگاه
رهبريانقلاب،
توهين
گستاخانهاي
را نيز متوجه
جايگاه رفيع
رهبري
انقلاب كرده
است.
صرفنظر
از صحت و سقم
ادعاها و
اخبار ارائه
شده كيهان
از اجلاس
سيرا، اين
روزنامه
مدعي شده:
داريوش
سجاديكه
پيش از اين
مقالات
«بسيار تندي»
در حمله به
افراد
«اصولگراي»
كشور در برخي
از روزنامههاي
«زنجيرهاي»!
چاپ كردهبود
در سخنراني
خود در اجلاس
سيرا گفته:
«مردم
ايران
همواره از
زمان
مشروطيت ميدانستند
كه چه نميخواهند
اما نمي دانستند
كه چه ميخواهند»
كيهان
در ادامه
همين مطلب
ادعا كرده:
«همين
تعبير را
سجادي در
كنفرانس
برلين هم به
كار برد» و
اضافه كرده:
«سجاديدر
اجلاس سيرا
عليه آقاي
خاتمي دست
به فحاشي
زده و از
مطبوعات
اصلاحطلب
به خاطر
اينكه «در
سطح» ماندهاند
خردهگرفته
و گفته:
«مردم
در انتخابات
رياست
جمهوري
مجبور شدند
بين بد و
بدتر، يكي را
انتخاب كنند»
لازم
به ذكر است
كيهان در
شماره 13
ارديبهشت
خود منبع
خبرش را
راديو آمريكا
معرفي كرد
اما در شماره
15ارديبهشت،
خود راساً به
تكرار همين
ادعاها
پرداخت.
كيهان
همچنين در
گزارش خود
مدعي شده
اجلاس مزبور
در يك سانسور
وسيع خبري
برگزار شد و
مسئولين
سيرا دراجلاس
مزبور به
دليل
افشاگريهاي
برخي
مطبوعات
درباره
ماهيت سيرا و
گردانندگان
آن در سالهاي
گذشته،
امسال از
افشاينام
مسافران
ايراني
كنفرانس
سيرا پرهيز
كردهاند.
توضيحاً
معروض ميدارد،
برخلاف
ادعاي
روزنامه
كيهان،
اجلاس سيرا
نه تنها در
استتار و
پنهانكاري
برگزار نشد
بلكهدر كنار
راديو BBC و راديو
آمريكا،
چندين شبكه
تلويزيوني و
راديويي در
كنار
نمايندگان
مطبوعات
داخلي
آمريكا به
ارائهگزارش
از اين اجلاس
پرداختند كه
عليالظاهر
منبع خبر
كيهان نيز
راديو آمريكا
بوده است.
اين در حالي
است كه سيرا
از يكماه
پيش از
برگزاري
اجلاس در
مريلند، بر
روي سايت
اينترنتي
خود كه در
تمام دنيا
قابل دسترسي
است ريز كامل
برنامهها
وسخنرانيها و
سخنرانان
اجلاس
هيجدهم خود
را ارسال
كرده بود كه
هنوز هم اين
آدرس قابل
دسترسي
علاقهمندان
به اطلاع
ازمدعوين و
موضوع
سخنرانيهاي
سيرا ميباشد.
اما درباره
موارد منتسب
به سخنراني
اينجانب در
گزارش كيهان
لازم به
توضيحميدانم
كه:
اولاً
موضوع
سخنراني
اينجانب
«آسيب شناسي
جنبش اصلاحطلبي
ايران» بوده
كه طي آن
از يك منظر
ريختشناسانه
به تحليل و
بررسي
ديناميزم
حاكم بر
جنبشهاي
اصلاحطلبانه
100 سال اخير
ايران
پرداخته و
همانطور كه
كيهان بهدرست
درج كرده
مدعي شدهام
در تحولات
سياسي -
اجتماعي يك
قرن اخير
تودههاي
مردم فاقد
گزينة
عالمانه
بوده و قبل
از آنكه
بدانند چه ميخواهند
ميدانستند
كه چه نميخواهند.
البته
اين موضوع
كه كيهان در
مقام اعتراض
آنرا مطرح
كردهسخن
نويني از
جانب
اينجانب
نبوده بلكه
نخستين بار
در سال 77 طي
مقالة
«سمفوني
خاتمي»
منتشره در
هفتهنامه
«راه نو»
آنرامطرح
كردم و پس
از آن به
صورت مشروحتري
سلسله مقالات
«كفش
سيندرلاي
خاتمي» در
روزنامه زن
زمستان 77
مجدداًبه
طرح آن
پرداخته و
همچنين در
ژانويه
گذشته در
مجله ميدلايست
اينسايد چاپ
واشنگتن نيز
بار ديگر
مشروح اين
ديدگاهرا
مطرح كرده ام.
بنابراين
قبل از آنكه
اين ديدگاه
بنابر ادعاي
كيهان در
هيجدهمين
كنفرانس
«ضدانقلابي
سيرا»! مطرح
شود درنشريات
داخل كشور
چاپ شده بود
تا جايي كه
در كمتر از يك
ماه بعد از
چاپ مقالة
كفش
سيندرلاي
خاتمي در
روزنامه
صبية محترم
آقاي هاشمي
رفسنجاني،
رياست مجمع
تشخيص مصلحت
نظام در اولين
مراسم نماز
جمعه تهران
در سال
78،همچون
كيهان قبل
از آنكه با
اين ديدگاه
در مقام يك
نظريه و
تحليل سياسي
برخورد كند،
قائلين به
اين نگرش را
به تأسي
ازگفتمان
منحصر به فرد
خود «نادان»
معرفي نمود.
در مجموع
بررسي
انگيزشهاي
تودهها در
تحولات
اجتماعي
بحثي
انتزاعي و
كارشناسانه
است كه به
جاي فحاشي،
نقدكارشناسانه
ميطلبد.
خصوصاً آنكه
اينجانب نيز
هرگز محتواي
سخنراني و
ديدگاه خود
را غيرقابل
مناقشه
ندانسته و با
اشتياقبه
استقبال
انتقاد
كارشناسانه
آن ميروم.
اينكه
رهبر معظم
انقلاب
اسلامي همان
طور كه از
منش فرهنگي
و اديبانة
ايشان توقع
ميرفت در
خطبههاي
نماز جمعه23
ارديبهشت
ماه برخلاف
مشي كيهان،
بجاي تخطئه
ديدگاه
مزبور در مقام
محاجه با آن
برآمدهاند،
ميتواند
الگوي
رفتاريارزندهاي
را در اختيار مسئولين
اين روزنامه
قرار دهد. هر
چند رهبر
انقلاب
اسلامي در
مقام نفي
اين نظريه
كه در
رفراندومجمهوري
اسلامي
ايران مردم
ايران قبل
از آنكه
بدانند چه ميخواهند
ميدانستند
چه نميخواهند،
استناد به
آگاهي مردم
ايرانبه
آرمانهاي
بلند «اسلامخواهي»،
«عدالت»، «رفع
شكاف طبقاتي
و فقر»، «مردمي
بودن»،
«دينداري»،
«پرهيز از
اسراف وتجمل»،
«رواج اخلاق
فاضله»،
«آزادي فكر و
بيان»،
«استقلال
يابي،
اقتصادي و
فرهنگي» و
حكومت مردمي
در انقلاباسلامي
كردهاند،
نشان دهنده
يك سوء تفاهم
ظريف در
مواجهة با
اين نظريه
است. اينجانب
هرگز در مقام
نفي آگاهي
ودلبستگي
مردم ايران
به آرمانهاي
انقلاب
اسلامي
نبودهام،
بلكه
اُمّهات
ادعاي مزبور
همان طور كه
در تمامي
نوشتهجاتچاپ
شدهام،
آوردهام،
عدم آگاهي و
شناخت مردم
ايران از
ارگانيزم
سياسي
جايگزين
ساختار سياسي
پيشين در
خيزشهاياجتماعي
مردم ايران
بوده است.
تمام
اهدافي كه
رهبر معظم
انقلاب
اسلامي در
سخنان خود به
عنوان
دلبستگيهاي
آگاهانه
مردم در
انقلاب
اسلاميبرشمردند
واقعيتي
كتمان
ناپذير است
كه منحصر به
انقلاب
اسلامي
ايران هم
نيست، بلكه
در اكثر
خيزشها و
انقلابهاي
مردميدر
تمام عرصه
تاريخ و جهان
كم و بيش
اين اهداف
به صورت
مشترك وجود
داشته است،
ليكن ادعاي
اصلي
اينجانب،
عدمآگاهي
مردم ايران
از ساز و كار و
شاكله و هرم
نظام سياسي
جمهوري
اسلامي بوده
است.
اثبات
اين ادعا را
مستند به
مباحث و
مناقشاتي ميكنم
كه طي 21 سال
گذشته هنوز
به يك فرجام
و اجماع رأي
و فهممشترك
در سطح
نخبگان نظام
نرسيده
مباحثي
همچون: نسبت
جمهوريت و
اسلاميت،
منشأ مشروعيت
نظام ، حوزة
صلاحيتقانوني
و يا
فراقانوني
ولايت فقيه
و...
همانطور
كه در مشروطه
نيز، مشروطهخواهان
و مشروعهخواهان
نتوانستند
يكديگر را
مجاب كنند و
همانگونه كه
طي 3سال
اخير جناحهاي
سياسي
نتوانستهاند
به يك تعريف
واحد از جامعه
مدني برسند.
صرف نظر
از استدلال
آيت الله
خامنه اي كه
صرفاً معطوف
به رد ادعاي
ناآگاهي مردم
نسبت به
گزينششان در
رفراندوم
جمهوري
اسلامي در
بهار سال 58 مي باشد
، اما اينكه
روزنامه
كيهان كه كه
از ابتداي
زمامداري
رئيس جمهور
خاتمي با
لطائف الحيل و
بحران آفريني
و جوسازي
مطبوعاتي ضمن
كارشكني در
مسير سياست
هاي اصلاح
طلبانه رئيس
جمهور خاتمي
گاه به طعنه و
ايماء وايهام
و گاه به
صراحت ، تلاش
در ناصالح و
بي كفايت معرفي
كردن منتخب
مردم در خرداد
76 كرده و مي كند
اكنون به
يكباره در
مقام دفاع از
رئيس جمهور !
برآمده و
معترض اين
استدلال شده
كه مردم در
دوم خرداد 76 مي
دانستند كه چه
نمي خواهند
اما نمي
دانستند كه چه
مي خواهند جاي
كمال خوشوقتي
است .
في
الواقع كيهان
براي نخستين
بار و ناشي از
بغض
كوركورانه اي
كه نسبت به
مجيز نگويانش
! دارد
صرفاً
بمنظور اثبات
ادعاي منافق و
مزدور بيگانه
بودن سخنران (1)
معترض
استدلال فوق
شده .
به تعبير
ديگر كيهان
براي نخستين
بار زبان به اعتراف
گشوده كه در
دوم خرداد 76 بيست ميليون
مردم ايران در
كمال شعور و
آگاهي رئيس جمهور
خود را انتخاب
كرده اند و
اين اعترافي
است ميمون و
انشالله
كيهان به
لوازم اعتراف
خود پايبند
بوده و صادقانه
دست از فتنه
گري عليه
منتخب مردم
ايران
بردارد.
ثانياً
كيهان در
گزارش خود به
دروغ و يا به
اشتباه مدعي
شده:
سجادي
همين
اظهارات را
در اجلاس
اخير و جنجاليبرلين
نيز مطرح
كرده است
اين در حالي
است كه
تاكنون در
تمام طول مدت
زندگي خود
موفق به
رؤيت شهر
برلين نشدهام!
امابا توجه
به اينكه
مهندس عزتالله
سحابي در
اجلاس برلين
طي سخنراني
خود، اظهار
داشتهاند كه
اكنون برخي
از تحليلگرانمعتقدند:
مردم ايران
در تحولات
تاريخي يكصد
سال اخير
ايران ميدانستند
چه نميخواهند
اما نميدانستند
چه ميخواهند،احتمالاً
نويسنده
گزارش كيهان
يا دچار
اشتباه شده
و مهندس
سحابي را با
اينجانب
اشتباه
گرفته و يا
زيركانه
كوشيده با يكتير
دو هدف را
بزند و از
شانتاژي كه
بر سر اجلاس
برلين و
سخنرانان آن
بعمل آمده
بر عليه
اينجانب نيز
استفاده كند.
كه درصورت
نخست كيهان
را ميبخشم و
در صورت صحت
فرض دوم اين
بر عهده
كيهان است
كه رسماً از
اينجانب
عذرخواهيكند.
ثالثاً
كيهان در
تنظيم خبر
خود مدعي
شده: سجادي
پيش از اين
مقالات
بسيار تندي
در حمله به
افراد
اصولگراي
كشورچاپ
كرده است.
تا آنجا
كه اينجانب
مطلع است طي
تمامي
سالهاي
فعاليت قلمي
و مطبوعاتي
خود در ايران
و خارج از
كشور بعد
ازپيروزي
انقلاب
اسلامي هرگز
مقالهاي
عليه افراد
اصولگراي
كشور چاپ
نكردهام.
لذا نويسنده
كيهان بايد
ابتداً تعريف
خودرا از
اصولگرايي
ارائه دهد.
اينجانب
صرفنظر از
مقالات
منتشرهام
در سالهاي
قبل از رياست
جمهوري آقاي
خاتمي كه
تمامي آنها
بدون
استثناء
باامضاء و
شناسنامه و
در مطبوعات
رسمي كشور
چاپ شده طي
3 سال اخير كه
روزنامهنگاري
در ايران نفس
جديدي كشيدهبعضاً
مقالاتي در
خصوص تحليل
عملكرد
مسئولين
كشور داشته و
خواهم داشت.
اما در تمامي
آنها كوشيدهام
از جاده
انصافخارج
نشده و با يك
نگرش
واقعبينانه
به ارزيابي
عملكرد
مسئولين
بپردازم و
تنها طي يك
سال اخير 3
مقاله در
خصوصسلوك
فرهنگيِ آيتالله
مصباح يزدي
و دكتر علي
اكبر ولايتي
و مديرمسئول
فعلي
روزنامه
كيهان (تمشك
طلايي
منتشره
درپيام
آزادي ـ
عبدالله
ماهيگير
منتشره در
فتح و از
رنجي كه ميبريم
منتشره در
پيام آزادي)
در ايران چاپ
كردهام. اگر
منظوركيهان
از مقالات
بسيار تند
عليه افراد
اصولگراي
كشور
نامبردگان
فوق است،
صراحتاً بايد
معروض دارم
كه اصولگرا
بودنايشان،
حداقل براي
نگارنده
قابل مناقشه
است.
اما تلخترين
قسمت گزارش
كيهان
آنجاست كه
مدعي شده:
سجادي
درسخنراني
خود به رئيس
جمهور فحاشي
كرده و
انتخاب
ايشان توسط
مردم را
گزينة بد در
مقابل گزينه
بدتر معرفي
كرده!
در اينجا
وظيفه خود ميدانم
به جاي
كيهان از
محضر رياست
محترم
جمهوري
اسلامي
ايران
عذرخواهي
كرده كهصراحتاً
و بيپروا با
درج و انتشار
يك دروغ
آشكار سهواً
يا عمداً
انتخاب اصلح
شايسته مردم
ايران را
مورد اهانت
قرارداده
است.
هر چند
كيهان در
گزارش نخست
خود منبع
خبرش را
راديو آمريكا
اعلام كرده
كه در صورت
صحت اين خبر
جايگلهاي
از اين رسانه
كه صراحتاً
خصومت خود را
با انقلاب
اسلامي و
جمهوري
اسلامي
ايران اعلام
كرده نيست
اما اينكه
اينمنبع
نامعتبر مورد
استناد يك
روزنامه كه
منتسب به
جايگاه
رهبري
انقلاب است
قرار ميگيرد
جفايي سنگين
به شأن و
اعتبار
ومنزلت
رهبري
انقلاب است.
يكي از
افتخارات
نويسنده آن
بوده و هست
كه از آغاز
ورود جناب
آقاي خاتمي
به صحنه
هفتمين
انتخابات
رياستجمهوري
تا حال حاضر
به اندازه
وسع قلم خود
كمترين
كوتاهي در
دفاع و تشريح
سياستهاي
مصلحانه
ايشان نكرده
هر چندشأن
فرهنگي و
سياسي ايشان
بالاتر از آن
است كه قلم
ناتوان
روزنامهنگاري
چون اينجانب
بتواند حق
مطلب در
تشريحانديشههاي
والا و عملكرد
ايشان را به
درستي ادا
كند، گذشته
از آنكه
خاتمي اگر
عزيز مردم
ايران در
خرداد 76 شد
براينگارنده
از سالهاي
حضور پربركتش
در كيهان و
ارشاد و
كتابخانه
ملي عزيز و
محترم بوده
و هست.
شايد
بيان خاطرة
زيرخالي از
لطف نباشد كه
در اواخر
اسفندماه
سال 75 زماني
كه رقابتهاي
انتخابات
رياست
جمهوري
ايران ميان
محمد خاتمي
وناطق نوري
به اوج خود
رسيده بود طي
گفتگويي كه
به اتفاق
چند تن از
دوستان با
خاتمي
داشتيم، پس
از پايان آن
نشستعكسي
به يادگار با
يكديگر
انداختيم. در
آن جلسه به
شوخي به
خاتمي گفتم
چنانچه در
انتخابات
پيروز شد به
استناد اينعكس
ميتوانم به
ديگران به
واسطة
مجالست با
رئيس جمهوري
فخر و مباهات
بفروشم! خاتمي
نيز به مزاح
پاسخ داد:
وچنانچه در
انتخابات
پيروز نشدم
آن عكس را
حتماً پاره
كن والا به
جرم مجالست
با من دردسر
پيدا ميكني!
و جالب آنكهاكنون
با گذشت 3 سال
از آن تاريخ
عليرغم
پيروزي
خاتمي در
انتخابات و
پس از پشت
سر گذاشتن
تمامي
كارشكنيها
وسنگاندازيهاي
جناح شكستخورده
در انتخابات
رياست
جمهوري در
مسير
سياستهاي
متخذة رئيسجمهور،
مضحكانهتوسط
كيهان به
اتهام كاذب
فحاشي به
رئيسجمهور
مورد شماتت و
مؤاخذه قرار
گرفته و اين
روزنامه عليرغم
همهبيحرمتيهايش
به منتخب
مردم ايران
در مقام سينهچاكان
وي برآمده و
مدعي شده
سجادي خاتمي
را گزينهاي
ميان بد و
بدتراز جانب
ملت ايران
معرفي كرده!
جناحي
كه بعد از
شكست سنگينش
در انتخابات
سال 76، سه
سال است در
نجواهاي خود
متضرعانه
زمزمه ميكند:
اكنون
ناشيانه
مدعي شده
ياران خاتمي
.....!
از سوي
ديگر از آنجا
كه كيهان
اينجانب را
يك ضدانقلاب
مقيم خارج
معرفي كرده
كه اهانت به
رئيسجمهور
كردهام،لذا
با فرض صحت
ادعاي كيهان،
ديگر نيازي
به برآشفتگي
و شهرآشوبي
نيست.
توقع
صداقت و
ارادت از
ضدانقلاب
نسبت به
خاتمي نقض
غرض است.
همانگونه
كه 21 سال است
از كمترين
توهينيبه
انقلاب و
انقلابيونش
كوتاهي
نكردهاند.
لذا چنانچه
كيهان تضمين
دهد،
برآشفتگياش
نسبت به توهين
به رئيسجمهور
بافرض صحت
اتهاماش به
اينجانب
برخاسته از
ارادت قلبي
به خاتمي
است،
اينجانب نيز
تعهد ميكنم
جهت استمرار
مودتكيهان
با خاتمي، هر
روز يك
سخنراني بر
عليه رئيسجمهور
محبوب ايران
ايراد نموده
تا الفت
كيهان با
خاتمي افزونتر
شود!
در هر حال
با توجه به
آنكه گزارش
سخنراني
اينجانب در
سيرا به صورت
كامل ضبط
شده و متن
كامل آن نيز
در فصلنامهسيرا
چاپ ميشود،
متن دستنويس
آن را نيز در
صورت آمادگي
كيهان جهت
چاپ و اطلاع
هموطنان
ارسال مينمايم
امانكته حائز
اهميت آن
است كه
مديريت
روزنامه
كيهان
متأسفانه
فارغ از
انتسابش به
جايگاه
ولايت فقيه
كمتر به
تبعات
اعمالشدر
افكار عمومي
توجه ميكند.
اينكه
اين روزنامه
در تعقيب
اهداف سياسي
خود اين حق
را براي خود
قائل است تا
با هر وسيلهاي
ولو اخبار كذب
ودروغ به
مصاف ديگران
برود، حال چه
عمدي باشد يا
سهوي
مستقيماً
خدشه زننده
به جايگاه
رفيع ولايت
در ايران است.اينجانب
اعتقاد وثيق
دارم كه
رهبري
انقلاب،
گرانيگاه و
عروةالوثقاي
ساختار ديني
- سياسي -
اجتماعي و
فرهنگي
جامعهايران
است و بر
تمامي
جناحها و
شخصيتهاي
سياسي فرض
است با حفظ
حرمت و شأن
و منزلت اين
عروةالوثقا
به تعقيباهداف
سياسي خود
بپردازند. اما
متأسفانه
ظاهراً كيهان
در تعقيب
شيطنتها و
تحصيل اهداف
خود هر نوع
وسيلهاي را
مباحتلقي
كرده است.
متأسفم
از اينكه
نتيجه مشي
مطبوعاتي
نابخردانه
كيهان آن
شده كه اين
گونه تلقي
شود، بچههاي
انقلاب
آنقدرضعيفالنفسند
كه بلافاصله
با خروجشان
از ايران و
حضورشان در
جوامع غربي،
مفتون و
مغبون رنگ و
لعاب تمدن
غربيشده و
با پشت پا
زدن به
تاريخ و تمدن
و فرهنگ غني
ايراني ـ
اسلاميشان
بلافاصله
رنگ عوض
كرده و مطابق
ميل
غربيهاسخن
ميگويند. اين
جفاي بزرگ
قبل از آنكه
توهيني به
شخصيت بچههاي
انقلاب
باشد، اهانت
مسلم و
آشكاري به
رهبريانقلاب
است كه
فرزندان
ايران را در
مواجهه
رودررو با
محافل غربي
تسليم و وا
داده ببينند.
پسنديده
است كيهان
اعم از اينكه
عمداً يا
سهواً مبادرت
به چنين
كاري كرده
باشد قبل از
عذرخواهي از
اينجانب،التجاء
به رهبري
معظم انقلاب
برده و از
ايشان طلب
عفو و حلاليت
كند.
داريوش
سجادي
23 /2 /79
آمريكا
(1) ـ
روزنامه
كيهان ـ ستون
اخبار ويژه
(15/دي/78)