«آرزوها و واقعيت ها»

 

مصاحبه شيخ صادق خلخالی يار ديرين انقلاب با روزنامه فيگارو و دفاع وی از عملکردش در صدور احکام اعدام برای سران حکومت پهلوی در بدوّ پيروزی انقلاب اسلامی و متقابلاً حمايت کنونی شيخ از خاتمی و اصلاحات وی ظاهراً موجبات تکدّر خاطر آقای مسعود بهنود را فراهم کرده و مشاراليه ضمن لحاظ اين قرائت از جنبش دوم خرداد که جنبشی جوانانه و ضد خشونت و هوادار مدنيّت ، قانون ، مدارا و گفتگو است خطاب به شيخ آورده:

«ايشان يا بايد از يادآوری آن افتخار (اعدام های صدر انقلاب) چشم می پوشيد و يا جنبش مدنی دوم خرداد و آقای خاتمی را از حمايت خود محروم می کرد»(1)

آقای بهنود همچنين «سنجاق کردن» شيخ به جامعه مدنی و جنبش دوم خرداد را ظلم و شيطنت در حق اين جنبش معرفی کرده اند!

شيخ کهنسال انقلاب نيز بدون آگاهی از قابليت های حرفه ای اين چهره کهنه کار مطبوعات ايران مقهور قلم وی شده و در مقام پاسخ ورود خود به سياست و حمايت از خاتمی را مؤدبانه ناشی از سوء برداشت و ترجمه ناصواب فيگـــارو از متن مصاحبه اش اعلام کرده(2) و تلويحاً دست های خود را به علامت تسليم بالا برده است!

حاميان جنبش دوم خرداد در مواجهّه با اين پديده عموماً قرائتشان از ماهيت اقبال به خاتمی در دوم خرداد 76 مبتنی بر تفسير به رای است. اما چنانچه از يک منظر فراجناحی با اين پديده برخورد شود ، محرک درونی آنرا می توان ميل کمّی و حداکثری جامعه شهروندی نسبت به يک گزينه محبوب در مقابل عدم تمايلِ کمّی و حداکثری همان جامعه نسبت به گزينه مسبوق تلقی کرد.

به تعبيری دوم خرداد واکنش قاطبه جامعه شهروندی نسبت به کُنش های حکومت بود. لذا اقبال ميليونی مردم به خاتمی و جامعه مدنی همان قدر قابل تقدير و ستايش و احترام است که اقبال ميليونی همان مردم به انقلاب بهمن 57.

همان مردمی که در رمضان امسال از شادی عفو قاتل يک بسيجی در ميدان امام حسين تهران صلوات می فرستادند ، در سال 57 نيز در کنار مدرسه رفاه برای صدور احکام اعدام توسط شيخ صادق خلخالی کف می زدند.

رويکردهای اجتماعی ماهيتی قائم بذات دارند و عاری از صفتند و آنها را نمی توان قياس بنفس کرد. آنها را بايد همان گونه که هست برسميت شناخت لذا نه آن اقبال خشونت طلبانه صدر انقلاب مذموم است ونه اين صلح طلبی کنونی به زعم آقای بهنود «جوانانه» مردم نامفهوم.

عملکرد خاتمی و يارانش همان قدر مورد احترام مطالبات فعلی جامعه شهروندی کنونی ايران است که اقدامات علی الظاهر خشن صورت گرفته در بدو پيروزی انقلاب مورد تمجيد مطالبات جامعه شهروندی آن موقع ايرانيان بود.

شيخ صادقِ سال 57 بازتابی از مطالبات سال 57 اکثريت همان مردمی است که اکنون شيخ عبدالله نوری سمبلی از مطالبات مصلحانه آنان شده.

هيچ شخص و جناحی هم توان و اجازه مصادره دوم خرداد به نفع خود را ندارد تا برای ورود ديگران به آن شرط عضويت بتراشد.

آقای بهنود شرط «سنجاق شدن» شيخ صادق به دوم خرداد را منوط به اعلام برائت وی از گذشته خود کرده در حالی که شيخ کهنسال انقلاب خود صريحاً در مصاحبه اش اعلام کرده که خشونت های صدر انقلاب را تنها برای همان دوره برسميت می شناسد و هرگز آن رويکرد را پاسخگوی شرايط فعلی نمی داند.

آقای بهنود چنانچه علاقه مند به تداوم اقبال حضور مطبوعاتی خود در عرصه نشريات دوم خردادی اند بايد اين نکته را در دوات قلم خود برای تحليل ابتلائات نظام جمهوری اسلامی تزريق کند که:

نمی توان آرزوها و حُب و بغض های شخصی خود را جايگزين واقعيت ها در پروسه تحليل کرد.

 

 داريوش سجادی

روزنامه پيام آزادی ـ چاپ تهران

دوم بهمن ماه 78

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) ـ روزنامه عصرآزادگان ـ 27/دی/78

(2) ـ روزنامه عصرآزادگان ـ 28/دی/78

 

 

Hosted by www.Geocities.ws

1